أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ

یا [اعمال‌شان] همچون تاریکی هائی است در دریائی ژرف که موجی آن را پوشانده و موج دیگری روی آن [موج]، و بر فرازشان ابرهائی [تیره]، تاریکی هائی که روی یکدیگر قرار گرفته‌اند. 42 [به گونه‌ای] که اگر [غریق،] دست خویش [برای طلب نجات] برآورد، چنان نیست که [کسی] او را ببیند و آن را که خدا نوری [فرا راهش] قرار نداده، پس نوری نخواهد داشت. 43

42- در آیه 35 (24:35) ، از چند مرتبه بودن نور هدایت [مشکوه، مصباح، زجاجه، کوکب] و سلسله مراتب نورانیت آن [نورٌ علی نور] حکایت می‌کرد و در این آیه، از سلسله مراتب ظلمت [ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ]، یعنی تاریکی ژرفای آب، امواج روی هم و ابر تیره بر فراز آن که به زیبائی، تقابل و تضاد هدایت و گمراهی را می‌رساند.

43- در این تابلوی هدایتی، انسان گمراه و محروم از هدایت را همچون غریقی به تصویر کشیده که در دریای سهمگین زندگی و امواج فتنه‌های فریبنده و ابرهای تیره شک و تردید که خورشید هدایت را می‌پوشاند، با نهایت یأس و نومیدی دست خویش از خلال امواج بیرون آورده تا مگر نجات‌بخشی او را ببیند. پیام اصلی این است که جز خدا نجات‌بخشی در جهان نیست و کسی را که خدا نور هدایتی [کتاب یا راهبری به سوی نجات و رهائی] قرار نداده باشد، نور هدایتی نخواهد بود.