يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِّن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُم بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، آنها که تحت سلطه شما هستند [=اسیران جنگی که به خدمت شما گماشته شده‌اند] 61 و کودکان شما که به سن بلوغ نرسیده‌اند، 62 باید در سه هنگام از شما اجازه [ورود به اطاق] بگیرند؛ قبل از نماز بامداد، هنگامی از نیمروز که جامه‌هاتان را [برای استراحت] فرو می‌نهید، و بعد از نماز عشاء [که به لباس خواب در می‌آئید. این] سه خلوت خصوصی شماست [که آشکار بودنش ناپسند است]. 63 در غیر این سه وقت، بر شما و آنها گناهی نیست که همواره پیرامون شما در آمد و رفت بوده و بر یکدیگر [هر زمان خواستید] وارد شوید. این چنین خداوند آیاتش را برای شما به روشنی بیان می‌کند و خدا بس دانا و حکیم است.

61- جمله « وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ» [آنچه به ملک یمین گرفته‌اید- به قدرت جنگی یا مالی به دست آورده‌اید] جمعاً 15 بار در قرآن تکرار شده است که به شرح مرحوم طالقانی [در تفسیر پرتوی از قرآن ذیل آیه 3 سوره نساء]: «با فعل ماضی آمده، نه وصف کنونی: مملوککم، و نه فعل استمراری: تملک ایمانکم، و خبر از گذشته را می‌رساند که از سنن و باقیمانده جاهلیت بوده... با آنکه به بردگی گرفتن اسیران جنگی، روش همه جائی و همگانی بود و گاهی مصلحت، در سراسر جنگهای پیروز‌مندانه اسلام آن روز، از مشرکان مغلوب کسی به بردگی گرفته نشد. [در جنگ‌های] بدر، فتح مکه، و حنین، در حدود شش هزار زن و کودک اسیر شدند. مهاجر و انصار به پیروی از رسول خدا(ص) همه اسیران خود را که جزء غنائم‌شان بود، آزاد کردند... تا سال دهم هجرت و رسول خدا، در هر جا که توحید پایه می‌گرفت، بردگی و تبعیض از میان می‌رفت... تا پس از گسترش فتوحات و خلافت، که ناخلف‌هائی به چهره اسلام درآمدند که از درون مشرک و از مرتجعان جاهلیت بودند، تبعیض‌های قومی و نژادی و آزادی از مسلمانان و موحدان سلب شد و قصور خلفا و وابستگان آنان از غلامان و کنیزان پر گردید [ج 4 ص 70 تا 72].

62- «حُلُمْ» که به سن بلوغ گفته می‌شود با صفت «حلیم» که 15 بار در قرآن تکرار شده، هم ریشه‌اند، از طرفی «حِلم» با «عِلم» قرین است و حلیم به کسی گفته می‌شود که با علم و آگاهی درونی، بر احساسات خشم و غضب و سایر غرائز حیوانی خود غلبه کرده و همچون رفتار طبیب با بیمار، با مهر و محبت معایب رفتاری آنها را با مدارا مداوا می‌کند. سن بلوغ نیز به طور طبیعی زمانی است که آدمی دوران جوش و خروش و احساسات جوانی را باید پشت سر گذاشته و با تسلط بر نفس، عاقلانه عکس‌العمل نشان دهد. از این جهت، این مرحله سنی را حُلُم نامیده‌اند.

63- واژه «عورت» [و عورات] جمعاً 4 بار در قرآن آمده است. به خانه‌ای که حفاظ نداشته و در معرض دزدی و دستبرد به مال و ناموس باشد، عوره می‌گویند [احزاب 13 (33:13) ]، لباس نیز همچون حفاظ، اندام جنسی را از معرض دزدان ناموس و بیماردلان می‌پوشاند و عورت از نظر لغوی، به چیزی گفته می‌شود که آشکار شدنش شرم‌آور و شنیع باشد. سه وقتی را که در این آیه «ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ» نامیده است، همان اوقات تعویض لباس‌های بیرون با لباس سبک خواب و استراحت است که این تعویض در حضور فرزندان ناپسند است.