وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُّقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا

و چون دست بسته و اسیر [به غُل و زنجیرهای وابستگی و اسارت دنیائی] 12 به مکانی تنگ درافتند، 13 در آنجاست که مرگ را طلب می‌کنند.

12- «مُقَرَّنِینَ» [اسم مفعول] از ریشه «قرن» [جمع کردن یا جمع شدن] نوعی پیوند دادن شخص با اعمالش می‌باشد. این فعل دو بار دیگر نیز در قرآن در بیان سرنوشت ستمگران آمده است؛ یکبار درباره شیطان صفتانی که سلیمان آنها را به زنجیر زندان افکنده بود [وَآخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ- ص 38 (38:38) ] و دیگر بار مجرمان در دوزخ به غُل و زنجیر عواقب اعمال‌شان گرفتار می‌شوند [وَتَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ- ابراهیم 49 (14:49) ]. در این سوره گرچه سخنی از «اصفاد» [زنجیری که دست را به گردن می‌بستند] به میان نیامده است، اما همان مفهوم دست و پا بستگی و اسارت را نشان می‌دهد.

13- ضیق [تنگنا] مقابل رحب [وسعت] است. اصطلاح ضیق صدر یا ضیق ذرع، دلالت بر تحمل ‌ناپذیری و تنگنای انجام کاری می‌کند. طبق مشیّت خدا، سینه هدایت‌شدگان برای تسلیم به خدا فراخ می‌شود و سینه گمراهان در تنگی نفس و ناراحتی قرار می‌گیرد، گوئی به سختی به آسمان صعود می‌کنند [انعام 125 (6:125) ]. ازطرفی قیامتِ هر کسی، زمان به بار نشستن کِشت دنیائی و صحنه تحقق یافتن و تجسم عینی اعمال اوست، به این ترتیب، مؤمنانِ دارای «سعه صدر» با منکران «ضیق صدر» تفاوت عظیمی در صعود و میدان عمل خواهند داشت؛ به تعبیر قرآن، نامه عمل نیکان در «اعلی‌علیین» و نامه عمل فجّار در «سجین» [سلول و زندان بسیار تنگ اعمال‌شان] رقم می‌خورد [مطففین 7 (83:7) و 8]. تعبیر «مَکَانًا ضَیِّقًا»[جایگاهی تنگ] در آیه 13 بیانگر چنین وضعیتی است.