وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا
و بدینگونه ما برای هر پیامبری، دشمنی از مجرمین قرار دادیم 34 و پروردگار تو به عنوان هادی و یاور [بندگان به سوی سعادت] کافی است. 35
34- میدان عمل دادن به شیطان برای فریب بندگان، گرایش اکثریت مردم به وعدههای دنیائی ابلیس و بیاعتنائی به کتاب هدایت و رها کردنش، شکست ظاهری برنامه رسالت و مشیّت خدا در هدایت آدمیان را به ذهن سُست باوران میآورد، اما این آیه بیانگر باطن و حکمتی است که خدا از «اختیار» و آزادی بخشیدن به بندگان مورد نظر داشته است. پس وجود دشمنان و مجرمانِ اخلال کننده در رسالت پیامبران، خود جزئی از مشیّت خدا برای تعالی بخشیدن به روح آدمی در بستر ابتلاء و انتخاب میان حق و باطل میباشد.
35- وقتی پروردگار عزیز و حکیم، خود به مجرمان آزادی عمل بخشیده، چه جای تعصّب ورزیدن و پیش افتادن از خدا و رسول [حجرات 1 (49:1) ] و به اصطلاح، کاسه داغ تر از آش یا کاتولیک تر از پاپ شدن است؟ آیات 112 (6:112) و 113 سوره انعام [و نیز آیات 106 (25:106) و 107 این سوره] با صراحت بیشتری بر آزادی مخالفین [در بُعد عقیده و تبلیغ، مادام که به تجاوز و جنگ کشیده نشده باشد] تأکید دارد. نقش خداوند در این میان، هدایت بندگان و یاری مؤمنین است. همین کافی است و نیازی به دخالت بندگان در این برنامه تربیتی نیست «وَکَفَى بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِیرًا».