وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا

و ما آن [قرآنِ زنده کننده مرده دلان، همچون آبِ زنده کننده زمین‌های مرده] را میان آنها به شیوه‌های گوناگون [مطابق درک و فهم و ذوقیات مردم] بیان کردیم 55 تا پند پذیرند [=از خواب غفلت بیدار شوند] ولی بیشتر مردم جز ناسپاسی، [از هر سخن حقی] سر باز زدند.

55- در شرح این آیه میان مفسرین اختلاف است، بیشتر آنها ضمیر «ه» [در: صَرَّفْنَاهُ بَیْنَهُمْ] را به گردش باد و باران در میان مردم و مناطق مختلف زمین، که بر حسب اقلیم متفاوت می‌باشد، برگردانده‌اند و ناسپاسی مردم را نسبت به بارانِ رحمت الهی، که زنده کننده طبیعت می‌باشد، گرفته‌اند. هر چند چنین برداشتی منطقی جلوه می‌کند و با سیاق آیات قبلی نیز هماهنگ است و فعل «تصریف» هم دو بار در قرآن به گردش بادها نسبت داده شده است [بقره 164 (2:164) و جاثیه 5 (45:5) ]؛ با اینحال این قلم نظر اقلیتی را که ضمیر «ه» را به قرآن نسبت داده‌اند، به دلایل زیر ترجیح می‌دهد:
سه آیه 50 تا 52 را باید «جمله معترضه‌ای» در وسط آیات تکوینی [45 تا 54] شمرد که حواس‌ها را از طبیعت به شریعت و شباهت میان آندو معطوف می‌دارد.
فعل «تصریف» اگر در قرآن دو بار به جریان گردش باد نسبت داده شده، در عوض 4 بار نیز به تنوع موضوعات و مطالب قرآن که متناسب با تنوع ذوقیات و عقول آدمیان می‌باشد [اسراء 41 (17:41) و 89 (17:89) ، کهف 54 (18:54) ، طه 113 (20:113) ] و پنج بار هم به «تصریف الایات» [احقاف 27 (46:27) ، انعام 46 (6:46) و 65 (6:65) و 105 (6:105) ، اعراف 58 (7:58) ] نسبت داده شده است که جامعیت به مراتب بیشتری دارد. با اینحال به نظر می‌رسد این آیه پذیرای هر دو تفسیر باشد و به گونه‌ای از مشابهت فعل و انفعالاتی که در طبیعت می‌گذرد، نشانه‌ای برای طبیعی بودن شریعت ارائه می‌دهد و نزول قرآن از سرچشمه رحمت، برای زنده کردن بندگان را، همچون نزول باران رحمت، برای زنده کردن زمین مرده می‌شمارد.