وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا

و اوست آنکه از آب بشری آفرید، پس او را منسوب و وابسته [به سلسله موجودات زنده پیش از خود] 58 قرار داد و پروردگار تو همواره قادر [=اندازه گذار] است.

58- مفسرین «نَسَب» را پیوستگی نسلی به والدین یا خواهر و برادر دانسته‌اند و «صهر» را خویشاوندی سببی، که از طریق ازدواج حاصل می‌شود [مثل عروس و داماد و مانند آن]. اما مرحوم دکتر یدالله سحابی در کتاب «قرآن مجید، تکامل و خلقت انسان» [ص 181]، با توجه به تفاوت معنائی کلمه «بشر» با کلمات: انسان، ناس، اناسی، آدم، با مستندات فراوان از کتاب الهی نشان داده است که قرآن با ذکر کلمه بشر، جسم انسانی را در نسبت و صهر سایر موجودات جاندار قرار داده و عوالم روحی و معنوی او را در این بستگی وارد نکرده است. ذیلا اصل مطلب را ملاحظه می‌کنید:
«در قرآن از کلمه بشر، جسم و هیکل انسانی مورد نظر است و چون در اینجا کلمه مزبور به طور نامشخص استعمال شده پس ممکن است به تمام افراد بشر و حتی اولین آنها اطلاق و معطوف گردد. همه افراد بشر در هر دوره و زمان، اعقاب و وابستگان یکدیگرند؛ اما اولین بشر که خلقت یافت «نسب» و «صهر» کیست؟ با خاک و گِل که بستگی سببی و نسبی حاصل نمی‌شود آیا این نسبت جز با ذوی‌الحیات می‌تواند باشد؟ نکته بزرگ و دقیقی که از بیان آیه کریمه دریافت می‌شود این است که با ذکر کلمه «بشر»، جسم انسانی را در نسبت و صهر سایر موجودات جاندار قرار داده و عوالم روحی و معنوی او را در این بستگی وارد نساخته است. استعمال کلمه بشر در این کلام حکیم، برای تفهیم و تأکید بستگی جسمی انسان به سایر زندگان است نه برای اندیشه و انسانیت او، زیرا علم و اختیار عطای خاص الهی است که به آدم و به نسل او رسیده است و ریشه‌ای در سایر موجودات ندارد.»