وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ
و سینهام [در تحمل این رسالت سنگین] تنگی میکند 5 و زبانم [برای ابلاغ فرمانت] نمیگردد، 6 پس به سوی هارون فرست [=او را به دستیاری من گمار].
5- ضیق صدر مقابل انشراح صدر است. کسی که تنگی نفس داشته باشد، توانائی بالا رفتن و حمل بارهای سنگین را ندارد، برعکس، فراخ سینهها به سادگی آن را تحمل میکنند. این استعارهای است از امور حقیقی برای فهم امور مجازی معنوی.
6- مشتقات کلمه طلاق دلالت بر جدا شدن و رفتن میکند. این واژه وقتی به زبان نسبت داده میشود، گوئی بند آمده و از حرکت بازمانده است و نمیتواند روان و مسلط سخن گوید.