قَالَ آمَنتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ
ـ [فرعون] گفت: به او ایمان آوردید، پیش از آنکه من به شما اجازه دهم!؟ 28 بیتردید او بزرگ [=استاد] شماست که [همو] شما را سحر آموخته است؛ 29 پس به زودی [کیفر این توطئه] را خواهید دانست؛ بیتردید دست و پای شما را در جهت معکوس خواهم برید و همه شما را به دار خواهم آویخت! 30
28- در نظامهای استبدادی، تنها مخالفت جُرم محسوب نمیشود، عقیده مخالف داشتن نیز جُرم است، و سانسور و پلیس حکومتی، بر ایمان هم، که امری قلبی است، حکومت میکند و بدون اجازه سلطان فکر هم نباید کرد!
29- داوری دیکتاتورها و اتهام وارد کردن آنها، به همین سادگی و بدون هیچ دلیل و مدرک، فقط به اتکاء گمان و سوء ظن است.
30- این شدیدترین تهدید در آن دوره بوده است، بریدن یک دست و یک پا در جهت معکوس، نوعی از تحرک انداختن دائمی و شکنجه وحشتناک به شمار میآمده، و دار زدن اعدام بوده است.