وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَامُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ
و [اینک] عصایت را در انداز، پس همین که موسی دید [عصایش] همچون مار میجنبد، برگشت و پا به فرار گذاشت و به پشت [سرش] هم نگاه نکرد. [خطاب رسید] ای موسی نترس، که نزد من [=در پناه و امنّیت من] فرستادگان نمیترسند. 12
12- واژه «عصا» 12 بار در قرآن تکرار شده است که ده مورد آن [عدد تمام]، به عصای موسی و دو مورد دیگر به ریسمان و عصاهای ساحران فرعون اشاره دارد [طه 66 (20:66) و شعراء 44 (26:44) ]. عصا تکیهگاهی است که کارهای دیگری نیز از آن برمیآید [طه 18 (20:18) ]، اما تکیهگاه میتواند باطل و شیطانی و موجب «عصیان» گردد یا حق و خدائی باشد. آیا نمیتوان گفت عصای موسی در این قصه «نماد تکیهگاه» هر کسی است که میتواند همچون مار و اژدها گزنده و هلاک کننده باشد، یا تکیهگاهی از منطق و هدایت و همّت که هر فریب و دروغی را ببلعد [اعراف 117 (7:117) ، شعراء 45 (26:45) ]، همچنین چشمه آب از دل سنگ برای تشنگان بجوشاند [بقره 60 (2:60) و اعراف 160 (7:160) ] یا سد و مانع رود نیل را برای ملتی که در تعقیب سپاه فرعون است بگشاید [شعراء 63 (26:63) ]؟
به قول مولوی درباره پیامبر اسلام:
ای رسول ما تو جادو نیستی
صادقی هم خرقه موسیستی
هست قرآن مر تو را همچون عصا
کفرها را در کشَد چون اژدها
تو اگر در زیر خاکی خفتهای
چون عصایش دان تو آنچه گفتهای
قاصدان را بر عصایت دست نی
تو بخسب ای شه مبارک خفتی