حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَاأَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

تا به وادی مورچگان رسیدند. 21 موری [با احساس لرزش زمین در اثر گام‌های سربازان] گفت: 22 ای مورچگان به لانه خود درآئید تا مبادا سلیمان و سپاهش ندانسته شما را پایمال کنند. 23

21 – به درّه از این جهت وادی گفته می‌شود که بستر جریان آب است، اما معنای ریشه‌ای این کلمه، برخی از جریان‌ها و حرکت‌های دیگر را نیز شامل می‌شود. مثل مسیر حرکت مورچگان یا بستر نزول وحی و معرفت در وادی ایمن [قصص 30 (28:30) ].

22- بدیهی است سخن گفتن مورچگان متناسب با ابزار اطلاع‌رسانی خودشان و با ایما و اشاره مخصوص بوده است.

23- دومین اصلی که از این قصه، در مقابل هم نهادن یک ارتش منظم و نیرومند با تعدادی مورچه ضعیف می‌توان آموخت، «ضرورت مراقبت از جان و مال و حقوق ضعفا» از ناحیه نیروهای مسلح است که ممکن است تکیه بر قدرت، آنان را مغرور و غافل سازد. معنای جمله: «وَهُم لایشعُرُونْ» در انتهای آیه، دلالت بر همین نادیده گرفتن‌های ناشی از سهل‌انگاری است. شعور از ریشه «شَعْر» [موی] دلالت بر نازک‌بینی و درک و فهم ظرایف می‌کند، همچنانکه شاعران نکته سنج‌اند و شعائر به نمادهائی گفته می‌شود که درک آنها دقت نظر می‌طلبد.
امام علی(ع) هر گاه لشگری به سوی سرزمینی گسیل می‌داشت، قبلا بخشنامه‌ای به مسئولین و مردمی که لشگر از دیار آنها عبور می‌کرد می‌فرستاد و پیشاپیش برای پایمال شدن احتمالی حقوق آنان تدابیری می‌اندیشید. نگاه کنید به نامه 60 نهج‌البلاغه:
«اما بعد، من لشگری را گسیل داشته‌ام که اگر خدا بخواهد از سرزمین شما خواهد گذشت. من آنچه را که خدا واجب کرده به آنان سفارش کرده‌ام تا به کسی آزار نرسانند و گزند خویش از دیگران باز دارند. من به سبب بیعتی که با شما دارم. از آسیبی که ممکن است سپاهیان به مردم رسانند نزد شما از کار آنها بیزاری می‌جویم... شکایت‌های خود را به من رسانید. ستم‌هائی را که به شما برسد و توان دفع آن را جز با پناه بردن به خدا یا من نداشته باشید، با من در میان نهید تا به یاری خدا آنرا اصلاح و جبران کنم.»