وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ
و چون به [سرچشمه / چاه] آب مَدْین رسید، گروهی از مردم [=چوپانهائی] 24 را بر سر آن یافت که [گوسفندان خود را] آب میدادند و سوای آنها، دو زن را دید که [گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب] باز میداشتند؛ 25 گفت: این چه کاری است که میکنید؟ 26 گفتند: ما تا چوپانها [گوسفندان خود را سیراب نکرده و به خانه] بازنگردند، [گوسفندانمان] را آب نمیدهیم [آنها نوبت ما را رعایت نمیکنند] و پدرمان هم پیری سالخورده است [که نمیتواند خود عهدهدار این کار باشد].
24- امت به گروهی از مردم گفته میشود که از جهاتی همسوئی، همفکری یا همکاری داشته باشند. موسی(ع) در آن مکان امتی از مردم را یافت [وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّهً مِنَ النَّاسِ]، به نظر میرسد معنای امت در اینجا، همان اشتراک و هم جهت بودن آنان در همین شغل چوپانی بوده است.
25- «تَذُودَانِ» از ریشه «ذَوَدَ»، نوعی بازداشتن، دفع کردن و کنار کشیدن است.
26 – خطب به کارهای مهم گفته میشود که قابل گفتگو [خطاب کردن دیگری] باشد. خُطبه، خطابه، مخاطب و... از همین ریشهاند. کاری که آن دو دختر میکردند، سؤال برانگیز و قابل گفتگو بود.