قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِـحِينَ
ـ [پدر] گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را با این [شرط / مهریه] که هشت سال برای من کار کنی به همسری تو درآورم؛ و اگر تا ده سال تمامش کنی، به اختیار خودت است، 29 نمیخواهم بر تو سخت بگیرم، اگر خدا بخواهد، مرا از جمله شایستگان خواهی یافت.
29- تعیین سرآمد هشت ساله برای قرارداد، آنگاه دو سال هم به صورت اختیاری به آن اضافه کردن، حائز پندی آموزنده است. گوئی این دو سال به جوانمردی و احسان موسی(ع) واگذار شده و میدانی برای رشد شخصیتی او میباشد، شاید هم ترجیحی برای مصالح خانوادگی بوده باشد [والله اعلم]. در ضمن عدد ده را نیز نماد تمام بودن خواندهاند. و شرط: «فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا» ناظر به همین به تمام و کمال رساندن است. اتفاقاً میقات الهی با موسی(ع) در کوه طور هم سی روز بوده که با ده روز دیگر «تمام» شده است. «وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِینَ لَیْلَهً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً...» [اعراف 142 (7:142) ].