فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ
و چون موسی [مدت قرارداد را] سپری کرد و [برای تشکیل زندگی مستقل] خانوادهاش را شبانه حرکت داد، [در بین راه، در تاریکی و سرمای صحرا] از طرف [کوه] طور، احساس [مطبوع] آتشی کرد؛ 30 به خانوادهاش گفت: کمی درنگ کنید، من آتشی احساس میکنم، شاید از آن برای شما خبری یا اخگری بیاورم تا گرم شوید 31 [چه بسا در پرتو نور، یا از کسی که آن را روشن کرده، راهیابی کنم و هیزم گرمی برای شما بیاورم]. 32
30- این صحنه از ماجرای شگفتآور زندگی موسی(ع) علاوه بر این سوره در سورههای طه آیه 10 (20:10) و نمل آیه 7 (27:7) هم تکرار شده است، با این تفاوت که دو بار فعل «انس» را به کار برده، یکبار فعل رَا [دید- طه 10 (20:10) ].
میان فعلِ رَای [دید] و انس تفاوت وجود دارد، در «رَای» فقط چشم است که میبیند، اما در انَسَ دل است، یا چشم بصیرت است، که میبیند. انس با اُنس و مأنوس همریشه است و در آن میل قلبی و مؤانست، انس گرفتن و احساس مطبوع کردن نهفته است. در این واژه نوعی مراقبت، زیر نظر گرفتن و احساس مسئولیت محبتآمیز هم وجود دارد. در قرآن تشخیص سن رشد و بلوغ عقلی یتیمان، برای سپردن کامل اموال به خودشان، را با واژه «انس» بیان کرده است: «...فان انستم منهم رشدا فادفعوا الیهم اموالهم...» [نساء 6 (4:6) ].
31- «تَصْطَلُونَ» از ریشه «صَلَی» [ملازم آتش شدن و به آن در آمدن] است که در باب افتعال، نوعی پذیرش و جذب گرمای آتش را میرساند. اصطلاء همان گرم شدن با آتش است.
32- قصد و منظور حضرت موسی را برای رفتن به سوی آتش، قرآن در سورههای مختلف با واژههای متفاوتی به شرح زیر بیان کرده است:
طه 10 (20:10) - إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى
نمل 7 (27:7) - إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَارًا سَآتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِیکُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ
قصص 29 (28:29) - فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَهٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ
از مقایسه این موارد میتوان فهمید قصد نخست، خبر یافتن از مسیر درست در شب تاریک و قصد دوم، گرم شدن از سرما بوده است. اولی به شناخت و راهنمائی مربوط میشود، که امری بیرونی است، و دومی به دلگرمی و نیرو گرفتن که به درون ارتباط دارد.