وَقَالُوا إِن نَّتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّن لَّهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِّزْقًا مِّن لَّدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

ـ [برخی از مکّیان تمایل یافته به ایمان، اما عافیت‌طلب و محافظه کار] گفتند: اگر با تو از هدایت [قرآن] پیروی کنیم [=با تو همفکری نمائیم] از سرزمین‌مان کنده می‌شویم 47 [با سلب حمایت قبیله‌مان، آواره و اسیر می‌شویم]، آیا جز این است که ما برای آنها حریم امنی [=مکه] قرار داده‌ایم که انواع محصولات، که رزقی از جانب ماست، 48 به طرف آنها گسیل می‌شود؟ [برخورداری و رشد اقتصادی ناشی از تجارت و تبادل کالاها در مکه، ناشی از امنیت حریم مکه است] ولیکن [متأسفانه] بیشتر آنها نمی‌دانند [که همین امنیت را هم ما مقرّر کرده‌ایم].

47- «خطف» ربودن و به سرعت اخذ کردن است. در قرآن آمده است که: «برق آسمان نزدیک است بینایی چشم آنان را برباید» [بقره 20 (2:20) - یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ].

48 – مکه تنها نقطه‌ای از عربستان بود که به دلیل حرمت کعبه، جنگیدن در آن حرام به شمار می‌رفت و در سایه چنین پناهی، قبایل متخاصم می‌توانستند در کمال امنیت در کنار یکدیگر به داد و ستد بپردازند. چنین امنیتی، تجارت را رونق داده و موجب توسعه اقتصادی و راحت و رفاه ساکنان شهری شده بود که با وجود محروم بودن از کشاورزی و دامداری و صنعت، قطب اقتصادی شبه جزیره عربستان گشته و «رزق الهی» از هر سو به طرف آنان سرازیر می‌شد. این همان دعای معمار این خانه ابراهیم خلیل(ع) بود که هنگام بنای کعبه، تأمین رزق مکه را مسئلت کرده بود [بقره 126 (2:126) ].