وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَـوْلَا أَجَلٌ مُّسَمًّى لَّجَاءَهُمُ الْعَذَابُ وَلَيَأْتِيَنَّهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
و [مشرکان با انکار لجبازانه] زودتر آمدنِ عذاب را از تو طلب میکنند [=میگویند: اگر راست میگویی، عذاب را بیاور]،49 و اگر سرآمدی مقرّر شده [برای عمر آنها در دنیا] نبود، حتماً عذاب دامنشان را میگرفت و حتما [به صورت] ناگهانی، در حالی که از آن غافلند، بر آنان میرسید.
49 – در مدرسه هستی کارنامه عمل هر کسی در پایان دوره مقرر داده میشود و در این مهلت، آزادی و اختیار و امکان جبران و اصلاح گذشته وجود دارد. مشرکان همین بازتاب فوری نداشتن شرک و بتپرستی و به اصطلاح سکوت خدا در برابر اعمالشان را دلیل رضایت او و درستی کار خود میپنداشتند. قرآن بارها تصریح کرده است که اگر چنان مهلت و مکانیسمی در تعویق بازتاب اعمال نبود، بلافاصله نتیجه و عذاب هر عمل ناشایستی دامن شخص را میگرفت [از جمله: کهف 58 (18:58) ].
با چنین انتظار و بینشی بود که مشرکین معاصر پیامبران معمولا از آنان مطالبه عذاب فوری را میکردند و قرآن 19 بار در آیات مختلف چنان شتابی را نقل کرده است [انعام 57 (6:57) و 58، یونس 50 (10:50) و 51، رعد 6 (13:6) ، نحل 1 (16:1) ، انبیاء 37 (21:37) ، نمل 46 (27:46) و 72 (27:72) ، حج 47 (22:47) ، شعراء 204 (26:204) ، عنکبوت 53 (29:53) و 54، صافات 176 (37:176) ، ص 16 (38:16) ، شورا 18 (42:18) ، احقاف 24 (46:24) ، ذاریات 14 (51:14) و 59 (51:59) ].
شاید آیه 30 سوره مدثر (74:30) که موکلان بر دوزخ را «نوزده» فرشته شمرده [علیها تسعه عشر] بی ارتباط با این موضوع نباشد [والله اعلم].