مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
هر آیهای را [در طبیعت یا شریعت] نسخ [=جایگزین] کنیم، یا از [زمین و زمان و ذهنها] برداریم، بهتر از آن، یا همانندش را میآوریم، 219 آیا نمیدانی که خدا بر هر کاری توانا [=نظامگذار و اندازه بخش] است؟ 220
219- مسئله ناسخ و منسوخ از گذشته تا حال از موضوعات مورد ایراد منکرین قرآن میباشد. به خصوص یهودیانی که احکامی از قرآن را مغایر احکام تورات مییافتند، آن را بهانهای برای انکار حقانیت شریعت تازه میگرفتند. از جمله تغییر قبله از بیتالمقدس به مکه را برنمیتافتند و بر تعصبات مذهبی و نژادی خود پافشاری میکردند. در آیه 101 سوره نحل (16:101) آمده است: هرگاه آیهای را جایگزین آیهای دیگر کنیم، که خدا به آنچه نازل میکند داناتر است، گویند: تو اینها را فقط از خودت میبافی! بیشتر آنها نمیدانند.
مسئله ناسخ و منسوخ و تأکید این آیه بر اینکه «خدا به آنچه نازل میکند داناتر است»، نشان میدهد که احکام خدا متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی و رشد و کمال تدریجی انسانها تحول مییابد و تغییراتی که در فاصله زمانی [حدود 1500 سال] بین نزول تورات و نزول قرآن در جوامع انسانی پدید آمده، همچون همه امور تعلیماتی و تربیتی، میتواند برخی احکام را متحول سازد.
قاعده نسخ در طبیعت نیز جریان دارد و تکامل انواع و پیدایش گونههای برتر و متناسبتر با شرایط جدید گواه آن است. معنای نسخ نابودی و حذف نیست، همچنانکه در باور اهل تناسخ، ارواح در مسیر کمال خود جابجا میشوند، و نسخهبرداری از اسناد کهن، عمر بیشتری به آنها میدهد، اما به «نسیان» سپردن [أَوْ نُنْسِهَا] آیات، گویا دلالت بر حذف یک حکم شرعی یا انقراض بعضی از موجودات [مثل دایناسورها و ماموتها] میکند.
220- همه پدیدههای عالم، به اندازه و «قدر» معینی آفریده و مقدّر شدهاند [رعد 8 (13:8) ، حجر 21 (15:21) ، قمر 49 (54:49) ].