سَيَقُـولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُل لِّلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

به زودی بی‌خِردانی از مردم 289 [متعصّب و ستیزه گر یهود] خواهند گفت: چه چیزی آنها [=مسلمانان] را از قبله‌ای که بر آن بودند برگرداند!؟ 290 بگو: مشرق و مغرب از آنِ خداست؛ هرکس را بخواهد [=شایسته بداند] به راه راست رهبری می‌کند.

289- ر ک به پاورقی 268 (2:130) .

290- برحسب آنچه نقل کرده‌اند، پیامبر اسلام در دوران اوقات در مکه، هنگام نماز در امتدادی می‌ایستاد که کعبه و بیت‌المقدس در امتداد هم باشند تا هر دو پایگاه سلسله انبیاء توحیدی از نسل ابراهیم را قبله خود قرار داده باشد، چنین امکانی پس از هجرت به مدینه مقدور نبود، بنابراین یا باید به سوی مسجدالحرام [در جنوب] روی می‌آورد، یا به سوی مسجدالقصی [اورشلیم، در شمال غربی]. ظاهراً دل پیامبر مشتاق و متمایل به مکه پایگاه توحیدی ابراهیم بود؛ اما مکه در آن زمان پایگاه مشرکینِ متجاوز، و مسجدالحرام مملو از بُت‌های قبایل بود، از طرفی پیامبر با یهودیان مجاور مدینه پیمان همزیستی مسالمت‌آمیز داشت و امیدوار بود دل آنان را به اسلام ابراهیمی، که مدّعی انتساب به او بودند، جذب کند. آیات تغییر قبله نشان می‌دهد پیامبر در آغازِ هجرت به مدینه [18 ماه] به سوی بیت‌المقدس نماز می‌گزارده است. از آنجایی که فرمان صریحی در این مورد در قرآن وجود ندارد، ممکن است تشخیص آن حضرت به الهام بوده باشد [والله اعلم]. علاوه بر آن، در دوران مکه و با تهدیدات مشرکین، هنوز امتی تشکیل نشده بود که قبله و امامی داشته باشد.
این آیات که پس از معرفی ابراهیم وتسلیم خالصانه او و ذریّه‌اش به خدای یکتا و تبلور آیین توحیدی او در مناسک حج آمده است، ضرورت رویکرد به مسجدالحرام را که یادآور مجاهدت‌های مخلصانه پدر و پایه‌گذار هر سه امت بود، مطرح می‌سازد. تغییر قبله برای بنی‌اسرائیل که رحمت خدا را محدود به مکان و مردم معیّنی می‌شمردند، و می‌پنداشتند سمت و سوی مورد پذیرش خدا فقط بیت‌المقدس است، سؤال‌برانگیز بود.
جمله «قُل لِّلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ» در آیه 115 این سوره (2:115) نیز آمده است، در آنجا بر این حقیقت تأکید داشت که به هر طرف رو کنید همانجا روی خداست، و در اینجا مشیّت خدا را برای هدایت شایستگان به صراط مستقیم بیان می‌کند.