يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنثَى بِالْأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، [حق ِ] قصاص کردن 361 در مورد کشته‌شدگان، بر شما مقرّر گردید؛ آزاد در برابر آزاد، اسیر در برابر اسیر، زن در برابر زن. 362 پس کسی [=قاتلی] که از طرف برادر [دینی] خود [=ولیّ مقتول] به چیزی [از حق قصاص] بخشیده شد، 363 پس [وظیفه اوست] پیروی کردن از کاری پسندیده، و به شایستگی پرداختن [خون بهاء] به او. 364 این [=حکم تبدیل قصاص به دیّه] تخفیف و رحمتی از سوی پروردگارتان است. 365 پس هر کس بعد از آن [تخفیف] تعدّی کند، 366 عذابی دردناک خواهد داشت.

361- « قِصَاص»، پی‌جویی و تعقیب جرم و جنایت برای پیشگیری از تکرار و توسعه آن و تعیین کیفری مساوی [نه بیشتر] است. سرگذشت را قصّه می‌گویند که گوینده یا شنونده مشتاق و پیگیر مطلب تا انتهای آن هستند. پی‌گیری و تعقیب جای پا در مسیر طی شده را نیز قرآن با همین فعل بیان کرده است [کهف 64 (18:64) ، قصص 11 (28:11) ]. این نکته نیز قابل توجه است که مجازات قتلِ غیرعمد قصاص نیست، بلکه دیه پرداخت می‌گردد.

362- در نظریه غالب فقهی، از آنجایی که ارزش انسانها برحسب زن و مرد یا آزاد و برده متفاوت است، قصاص فقط در شرایط مساوی انجام می‌شود و قصاص مرد در کُشتن زن یا آزاد در کُشتن برده به دیه تبدیل می‌گردد که خلاف تساوی جان‌ها [النَّفْسَ بِالنَّفْسِ- مائده 45 (5:45) ] و مخالف عدالت و مصلحت می‌باشد. برخی [مثل مترجمین محترم قرآن مبین و قرآن کریم] این حکم را در نزاع قبایل و متناسب با نظام قبیله‌ای و برای تعدیل آن تلقی کرده‌اند که چون شناخت یا تعقیب قاتل میسّر نبود، قبیله آسیب دیده به هر کسی و به هر تعدادی که دسترسی پیدا می‌کرد انتقام مضاعف می‌گرفت. در این برداشت شخصیت و حقوق فردی مغفول واقع می‌شود و تناقضی با اصل استقلال فرد در قرآن پیش می‌آید، علاوه بر آن، بقیه آیه از جمله «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ» نشان می‌دهد که مسئله در ارتباط با یک جامعه ایمانی مطرح است، نه با قبیله‌ای بیگانه و مشرک. در نظریه سوم [تفسیر پرتوی از قرآن و ترجمه بیان معانی در کلام ربّانی] خونخواهی کور قبیله‌ای [قانون ثار]، که هرکس از قبیله مقتول حق خود می‌دید فرد یا افرادی از قبیله قاتل را بکُشد، ملغی اعلام شده و مجازات قتل نفس از حالت جمعی به حالت فردی تغییر می‌کند و فقط شخص قاتل [صرف‌نظر از جنسیّت و طبقه] قصاص می‌گردد.

363- قرآن با جمله «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیه»، فضای کینه و انتقام را با نسیم عفو و رحمت به فضای صفا و برادری ایمانی تبدیل کرده است تا روابط اجتماعی به آشتی و اصلاح سوق پیدا کند.

364- معروف به آنچه توسط مردم شناخته و مقبول واقع شده گفته می‌شود. نحوه نیکویی کردن در زمانها و مکان‌های متفاوت و درمیان مردمان با آداب و رسوم و فرهنگ‌های مختلف یکسان نیست، هدف این است که عُرف زمانه که دلالت بر عقل جمعی می‌کند آن را بپسندد.

365- مقتضای عدالت همان قصاص است، تخفیف و تبدیل آن به دیه از سوی مقام ربوبیّت، برای رشد و تربیت انسان‌ها در سایه «رحمت» و گرایش به برادری و محبّت می‌باشد.

366- تعدّی از حکم تخفیف ممکن است توسط قاتل، با ارتکاب جرم و جنایتی دیگر، صورت گیرد، یا توسط اولیاء و وابستگان مقتول، با کشتن قاتل بخشیده شده و یا هر دو طرف.