وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ
و اگر بندگانم سراغ مرا از تو گرفتند 388 [=از خود برتر آمده و مرا طلب کردند]، من که مسلماً نزدیکم 389 [یعنی حجاب و دوری از خود آنهاست]. من دعای دعاکننده را، آنگاه که مرا [نه برای حاجات مادّی خود] بخواند 390 اجابت میکنم. 391 پس باید برای [نزدیک شدن به] من [تشنه و] طالب اجابت باشند 392 و باید به من ایمان بیاورند، 393 باشد تا رشد یابند.394
388- حرف «اذا» نشان میدهد سراغ خدا گرفتن استثنایی است و اکثریت مردم خدا را برای رفع حاجات و دفع بلایا میخوانند و در واقع او را برای خود میخواهند، نه برعکس!
389- «قَرِیب» مبالغه «قُرب» است و نهایت نزدیکی خدا به بندگان را، که از رگِ گردن نزدیکتر است، نشان میدهد. این نزدیکی تا جایی است که حتی گفته نشده: به آنها بگو من نزدیکم، بلکه بیواسطه بیان شده است.
390- تضمین دعا تنها زمانی است که از خود و حوائج خود برتر آمده و طالبِ خود خدا [اسماء نیکو و جمال و جلالش] باشیم. خواندن خدا البته در هر شرایطی و به هر نیتی شایسته است، اما آنچه تعهّدِ اجابت شده، برداشتن موانع و حجابهاست که همان «من» و تمنیّات شخصی است. آنچنان که فرمود: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم» [غافر 60 (40:60) ] و «خدا کسی است که شخص درمانده را وقتی او را میخواند اجابت میکند» [نمل 62 (27:62) ].
391- معنای «اجابت» خواستهها، رفع موانع برای رسیدن به حاجات است. در زبان عربی به جهانگرد «جوّاب» میگویند که با طی طریق مانع مسافت را برمیدارد. مانع ما برای رسیدن به حاجات خدایی، خودمان هستیم که با دور شدن از خودخواهیها مانع از بین میرود و به خواستههای خدایی خود میرسیم. به همین دلیل دعاهای به ظاهر غیر ممکن پیامبران اجابت شده است. ر.ک. به مقاله «اجابت دعا» در سه قسمت از همین قلم.
392- به تعبیر مولوی در داستان تشنه و دیوار:
سجده آمد کنـدن خشت لزب
موجب قُربی که واسجد واقترب
تاکه ایندیوارعالیگردن است
مانـع این سر فـرود آوردن است
هرکه تشنهتر بُوَد بر بانگ آب
او کلوخ زفتتر کند از حجاب
393- منظور همین ایمان عادی نیست، بلکه ایمان به حقیقت توحیدی دعاست که جز خدا چیزی خواندنی نیست:
غیرمعشوق ار تماشایی بُوَد
عشق نَبوَد هرزه سودایی بود
394- رُشد همان پیشرفت و به کمال رسیدن و به نتیجه مطلوب نائل شدن است که با هدایت و مصلحت و نجات [از موانع] قرین میباشد. برحسب موضوع، معنای رشد تفاوت میکند؛ وقتی موضوع هدایت مطرح باشد، معنای رشد مقابل «غی» [بیراهه] میباشد [بقره 256 (2:256) ، اعراف 146 (7:146) ]، وقتی سخن از سود و زیان در کار باشد، رشد معنائی متضاد «شرّ» [جن 10 (72:10) ] یا ضرر [جن 21 (72:21) ] پیدا میکند. این سومین هدف و برنامه زیربنایی رمضان است که با خداخواهی [نه خواندن خدا برای حاجات مادّی خود] حاصل میشود. به نسبت دور شدن از منیّتهاست که به او نزدیک میشویم و رشد میکنیم، وگرنه با خرج کردن خدا برای خود در جا میزنیم.