الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَاأُولِي الْأَلْبَابِ
حج در ماههای معلوم است. 423 پس هر کس در آن [ماهها، با اِحرام بستن، حج را بر خود] فرض کند [ملتزم حج شود]، پس [باید بداند] در حج نه آمیزش جنسی است، نه خروج از احکام شرعی و نه جدال. 424 و هر کار خیری بکنید خدا از آن آگاه است. و [در این مدت] هر چه بیشتر توشه برگیرید، که مسلماً بهترین توشه تقواست، 425 و از من پروا پیشه کنید ای دارندگان وجدان خدایی.426
423- حج واجب تنها در ماههای شوال و ذیقعده و ذیحجه [سه ماه آخر سال قمری] انجام میشود. به این ترتیب حاجیان میتوانتند از دو ماه قبل مراسم حج عمره و تمتع را آغاز کنند و با انجام قربانی در دهمین روز ذیحجه و سه روز توقف در مِنی این مراسم را با خیال راحت به پایان برسانند، اما در روزگاری که با رشد سریع جمعیت و تسهیلات سفر هوایی و اقامت آسان در هتلهای مکه و مدینه میلیونها نفر هر سال به حج مشرّف میشوند، ازدحام فوقالعاده جمعیت از یکطرف قربانیهای بسیاری میگیرد و از طرف دیگر عمل طواف را بسیار دشوار و دور از مرکزیت کعبه میسازد. در چنین شرایطی آیا نمیتوان این مدت سه ماهه را برحسب رشد جمعیت نسلهای آینده به سه دوره یکماهه یا شش دوره 15 روزه و حتی یک هفتهای تبدیل کرد تا مراسم آسانتر و بیسانحهتر صورت گیرد؟ آیا با اجماعی از عالمان کشورهای اسلامی و اجتهادی مطابق شرایط روزگار انجام مراسم حج دلپذیرتر و عملیتر نمیشود؟ آیا تعیین محدوده زمانی گسترده برای مراسم حج تسهیلی برای تغییر در سنّت گذشته متناسب با مقتضیات زمانه محسوب نمیشود؟ قطعی شمردن روز دهم ذیحجه برای انجام قربانی، که نماد تسلیم تاریخی ابراهیم و اسمعیل در هزارههای پیشین است، با تغییر دائمی سالهای شمسی و قمری چقدر اولویت دارد که مسائل مهمتری فدای آن شود؟
424- واژه «رَفَثَ» که کنایه از همبستری و هر انگیزه و عمل شهوانی در ارتباطات زناشویی دارد، فقط در این آیه و نیز آیه 187 همین سوره (2:187) [در ارتباط با شبهای رمضان] آمده است. فِسق را خروج از حریم و حدود شرع گفتهاند که حتی دروغ را هم شامل میشود. جدال همان ستیزه و بگومگوهایی است که معمولا میان همسفران بر سر مسائل مختلف پیش میآید. در حالت اِحرام نیروی تقوا باید همه حرکات حاجی را تحت کنترل درآورد.
425- کلمه «زاد» فقط در همین آیه آمده، اما در معارف اسلامی، به خصوص نهجالبلاغه، به فراوانی مورد استفاده قرار گرفته است. زاد و برگ به همان طعام و توشه سفر گفته میشود که معمولا مسافران برای بهرهمندی از آن در حین سفر همراه خود میبرند. ما نیز مسافری به مقصد آخرت هستیم، اما تفاوتی اساسی میان زاد سفرهای دنیایی با زاد سفر آخرت وجود دارد؛ زاد دنیایی را از شهر «مبدأ» برای «مصرف» در مسیر تهیه میکنیم، و زاد آخرت را باید از مسیر برای «مقصد» تهیه و «ذخیره» کرد! گویی سوغاتی و دستاورد راهی است که باید تهیه کنیم. مسیر ما همین دنیاست که از آن عبور میکنیم تا دستاوردی از اعمال صالح برای حیات جاوید اخروی فراهم سازیم. دنیایی که از آن میگذریم، «ایام فناء» است و مقصدی که به سوی آن رهسپاریم، «ایام بقاء» نام دارد. زاد سفرهای دنیایی مصرفی و خوردنی است و زاد سفر آخرت معنوی و خدایی که تقوا نام دارد. تقوا، همان عزم و اراده مهار نفس و نیرویی است که بدون آن نه ایمان حاصل میشود، نه احسان. تقوا زیربنای هر کار خیر و متمایل کننده انگیزههای انسان از شیطان به رحمن است که بدون آن هیچ حرکت مثبتی انجام نمیشود. به سخن امام علی(ع): اگر اهل قبور میتوانستند سخن بگویند، حتماً به شما خبر میدادند که بهترین زادِ سفر تقواست [حکمت 130 نهج البلاغه].
426- ر ک به پاورقی 367 (2:179) .