لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُوا فَضْلًا مِّن رَّبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِن كُنتُم مِّن قَبْلِهِ لَـمِنَ الضَّالِّينَ
بر شما گناهی نیست [که در ایام حج، به هنگام فراغت از عبادات] از فضل پروردگارتان بجویید 427 [=به تجارت و تبادل اجناس و افکار با سایر مسلمانان و تحکیم روابط میان اُمت بپردازید]، پس چون از عرفات [سیلوار به سوی مشعر] روان شُدید، 428 خدا را در مشعرالحرام یاد کنید، 429 یادش کنید [به پاس این نعمت] که شما را با آنکه قبلا از گمراهان بودید هدایت کرد.
427- اعراب پیش از اسلام از مراسم حج برای عرضه کالاهای تجاری خود استفاده کرده و بازارهایی در مکه برپا میداشتند تا خرج سفر را تأمین کنند و سودی ببرند. فضل الهیِ مورد نظر در این آیه، ظاهراً اشاره به همین منافع جانبی تجمع مسلمانان دارد. هرچند تبادل آراء و افکار و تقریب میان اقوام مختلف میتواند سودآورتر از تبادل کالاهای تجارتی باشد. در قرآن آمده است: «پس از خاتمه نماز جمعه پراکنده شوید و به دنبال فضل خدا روانه گردید» [جمعه 10 (62:10) ].
428- انجام مبادلات تجاری یا فرهنگی و سیاسی، در فاصله میان حج عمره و حج تمتع است که ماههای شوال و ذیقعده را در برمیگیرد. با حرکت به سوی عرفات در روز هشتم ذیحجه باید یکسره متمرکز و متوجه ذکر خدا شد. عرفات اسم جمع و همریشه با معرفت و عرفان است و از جمله نمادها و شعائر حج، اشاره به موقف شناخت و معرفت خالق و مسئولیتهای بندگی به شمار میرود.
429- با حرکت دسته جمعی از عرفات در غروب روز نهم ذیحجه [عرفه]، حاجیان به سرزمین «مشعرالحرام» [مزدلفه] وارد میشوند و تا نزدیک طلوع فجر در آن صحرا زیر آسمان پر ستاره بیتوته میکنند و به نماز و راز و نیاز میپردازند. عنوان «مشعرالحرام» ظاهراً دلالت بر آگاهی و شعور بر حریم و حرمتهایی میکند که منزلگاهی بالاتر از معرفت [عرفات] در رعایت حدود الهی و حقوق خلق او است.
«شَعَائِرَ» و شعار و شعور و شعر و... با «شَعْر» [موی سر] هم ریشهاند. شاعر کسی است که با نازکبینی و «موی»سنجی میسراید، شعور نیز به درک ظرافتها و نکتههای پوشیده از فهم عوام گفته میشود. شعائر، اعمال و مناسکی است که شکل نمادین و سمبلیک دارد و فهم آنها نیازمند نازکبینی و دیدی شاعرانه میباشد.