يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
از تو درباره ماه حرام و [تکلیف] جنگ در آن سؤال میکنند؛ 466 بگو: جنگ در آن [ماه، نقض حُرمتی] بزرگ است، و بازداشتن [مردم] از راه خدا 467 و کفر [=ناسپاسی؛ نسبت] به او، و [ممانعت مسلمانان از ورود] به مسجدالحرام 468 و اخراج ساکنانش [=مسلمانان مکه] از آنجا، [شکستن حُرمتی] بزرگتر است 469 و فتنه [ی سلب آزادی مردم در انتخاب دین] از قتل بدتر است 470 و آنها پیوسته با شما میجنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان بازگردانند و [بدانید] هرکس از شما که از دین خود برگردد و در حال کفر بمیرد، اعمال چنین کسانی در دنیا و آخرت تباه شود 471 و اینان جاودانه دوزخی خواهند بود.
466- برحسب مفاد آیه 36 سوره توبه (9:36) ، تعداد ماههای سال در حساب خدا، از همان روزی که آسمانها و زمین را آفرید، 12 ماه بوده که 4 ماه آن حُرمت دارد [جنگیدن در آن حرام است]: محرم [اولین ماه سال] و دیقعده و ذیحجه [ماههای 11 و 12]، این سه ماه پشت هم عملا فرصت مناسبی برای تعطیل جنگها و پرداختن به تجارت و داد و ستد قبایل در مکه و انجام مراسم مذهبی بوده است. ماه رجب [هفتمین] که تقریباً در وسط بقیه ماهها قرار گرفته، بقیه سال را به دو نیمه تقسیم کرده و امکان تداوم جنگ را محدود [حداکثر 5 ماه] ساخته است.
از سؤال مؤمنین درباره ماه حرام و پیکارِ در آن، و پاسخ پروردگار به روشنی معلوم میشود که سؤالکنندگان نظر خدا و پیامبر را درباره مشرکین که حرمت ماه حرام را، با آن که خود را مقیّد به آن میشمردند، میخواستند بدانند، نه آنکه مشتاق جنگ بوده و ماه حرام را مانع میدانستند!
467- مشرکین قریش هنگامی که بر مکه مسلط بودند، به نیروی نظامی مانع ورود مسلمانان به خانه خدا میشدند و در سال 6 هجری، هزاران مشتاق عازم از مدینه را، که راهی دراز در صحرا را با پای پیاده پیموده بودند، در آستانه مکه برگرداندند. قرآن این عمل ستمگرانه را در آیات متعددی [از جمله: بقره 217 (2:217) ، انفال 34 (8:34) ، حج 25 (22:25) و فتح 25 (48:25) ] محکوم کرده است.
468- بازداشتن مردم از راه خدا [وَصَدٌّ عَن سَبِیلِ الله]، مستقل از بازداشتن آنها از ورود به مکه و مسجدالحرام است، که جداگانه ذکر شده. عنوان «سَبِیلِ الله» در قرآن مقابل «سَبِیلِ الطاغُوت» قرار دارد [نساء 76 (4:76) ] و عبد طاغوت بودن [شخصپرستی] در قرآن مذمّت شده است [مائده 60 (5:60) ]. طاغوتها با سلب آزادی و امنیت مردم در انتخاب دین و آیین، آنها را به پیروی از خود وامیدارند. راه خدا [سَبِیلِ الله] برحسب اصل «لا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ»، آزاد گذاردن مردم در انتخاب عقیده و آرمان است.
469- ر ک به پاورقی 408 (2:191) .
470- معنای «ارتداد» در قرآن، پشت کردن به همدینان و پیوستن به جبهه دشمن است، که البته جنبه «عملی» دارد. برخلاف نظریه فقهی که ارتداد را به اندیشه و اعتقاد تعمیم میدهد و اصل آزادی عقیده [لا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ] را نقض میکند. با این حال، در قرآن هیچ کیفر دنیایی برای ارتداد و الحاد قرار نداده است. علاوه بر این آیه، آیه 54 سوره مائده (5:54) نیز در مورد مُرتَد شدگان به همین اکتفا کرده است که: «هر که از شما که از دینش برگردد، خدا مردمانی را خواهد آورد که دوستشان دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند». ر ک به فصل «ارتداد و آزادی» از کتاب آزادی در قرآن، صفحات 174 تا 185 از همین قلم.
471- اصطلاح «حبط اعمال»، که 16 بار در قرآن تکرار شده است، دلالت بر باطل و بیاثر شدن اعمال میکند. هر کس عملی میکند، به خاطر نتیجه و فایدهای است که از آن اراده کرده، پس عمل باید متناسب با مقصود و منطبق با قواعدی باشد که لازمه دستیابی به آن است. همچنانکه در تجارت اگر از قواعد علم اقتصاد و تجربیات کسب شده استفاده نکنیم، همه تلاشمان «حبط» میشود و سود مورد انتظار به باد میرود.