فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلَاحٌ لَّهُمْ خَيْرٌ وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

درباره دنیا و آخرت و درباره [نحوه سرپرستی امور مالی] یتیمان از تو می‌پرسند؛ 475 بگو: [انجام کاری] اصلاحی به سود آنان [از دخالت نکردن] بهتر است و اگر [از نظر مالی] با آنان مخلوط شُدید، [در این صورت همچون] برادران شمایند 476 و خداوند [تفاوت] مُفسِد را از مُصلح تشخیص می‌دهد 477 و اگر می‌خواست بر شما سخت می‌گرفت، 478 بی‌گمان خدا فراقدرت حکیم است.

475- پرسش دیگری که به تناسب رشد ایمانی و احساس مسئولیت و تکلیف میان مسلمانان پدید آمده بود، مسئله یتیمان و به خصوص تکلیف ارثیه آنان بود. عملیات نظامی محدود یا گسترده دفاعی به صورت غزوات یا سرایا، که سالی دو سه بار اتفاق می‌افتاد، شهیدان فراوانی به جای می‌گذاشت که سرپرستی و تأمین زندگی بازماندگان، در روزگاری که نه کار و درآمدی برای مادران وجود داشت و نه دولت و دستگاهی اداری برای رسیدگی به امور اجتماعی تأسیس شده بود، معضلی مهم به شمار می‌رفت که فهم آن در دنیای مدرن، بی‌توجه به مقتصیات زمانی و مکانی غیرممکن است. در روزگار جاهلیتِ قبل از اسلام، یتیمی که سرپرستی نداشت، به راحتی اموالش ربوده می‌شد.
«یَسْأَلُونَک» در این آیه دلالت بر بیداری وجدان‌ها و نیاز به راهنمایی می‌کند. تکرار 23 بار واژه یتیم [مفرد و جمع و معرفه و نکره] در قرآن نشانه اهمیت این موضوع در آن مقطعِ تاریخی است. احسان به یتیمان، اطعام و انفاق به آنها مکرّر در قرآن توصیه شده است [انسان 8 (76:8) ، بلد 15 (90:15) ، بقره 83 (2:83) و 177 (2:177) و 215 (2:215) ، نساء 8 (4:8) و 36 (4:36) ، انفال 41 (8:41) ، حشر 7 (59:7) ]، البته این جنبه مادّی موضوع است، اما از نظر مهرورزی، کرامت قائل شدن، پناه دادن و جنبه‌های عاطفی نیز قرآن سفارش‌های دیگری هم کرده است [فجر 17 (89:17) ، ضحی 9 (93:9) ، ماعون 2 (107:2) ، ضحی 6 (93:6) ].
جنبه دیگر معضل یتیمان، که مورد نظر این آیه نیز می‌باشد، مسئله اموال به ارث رسیده آنان و نحوه مصرف یا نگهداری آن بوده که نزدیک به نیمی از آیات مرتبط به این موضوع به این مسئله ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم پیدا می‌کند؛ در 2 آیه تأکید شده که به مال یتیم نزدیک نشوید، مگر به بهترین شیوه [حفظ و نگهداری] تا آن که به سنّ بلوغ برسند و سپس تحویلشان دهید [انعام 152 (6:152) ، اسراء 32 (17:32) ، نساء 6 (4:6) ]. توصیه به عدم تبدیل و تعویض مال مرغوب یتیم با مال کهنه خود، حیف و میل کردن یا ضمیمه کردنش به اموال خود [نساء 2 (4:2) و 6 (4:6) ]، تشبیه خوردن مال یتیم به خوردن آتش و بردن آن در بطن خود [نساء 10 (4:10) ]، رعایت قسط [عدالت در امور مالی] با یتیمان [نساء 3 (4:3) و 127 (4:127) ].

476- تأکید بر آن که آنها «برادران شمایند»، ظاهراً برای رفع این شبهه است که احساس ولایت پدر و فرزندی نسبت به اموال آنان نکنند و به خود اجازه دَخل و تصرّف دلخواه در آن ندهند. قرآن مخصوصاً اصرار دارد یتیمانی را که در خانه‌ها نگهداری می‌کنید فرزند خود نشمارید، بلکه برادران [خواهران و دوستان] خود بشمارید و آنان را به نام پدر و مادر واقعی خودشان بنامید [احزاب 4 (33:4) و 5 ، بقره 220 (2:220) ] تا مسئله محرمیت وارث مخلوط و مشتبه نشود. کلمه «برادر» بنا به قاعده تغلیب در زبان عربی شامل پسر و دختر، هر دو می‌شود.

477- کاربرد دو واژه متضاد مفسد و مصلح با توجه به سیاق آیه و دیگر آیات متعدد مربوط به یتیمان، عمدتاً در ارتباط با دارایی آنان معنا می‌دهد؛ مفسد کسی است که اموال آنان را اسراف یا حیف و میل می‌کند، و مصلح با حفظ و نگهداری تا هنگام بلوغ، یا سرمایه‌گذاری و سودآفرینی، به نفعشان عمل می‌کند.

478- «عَنَتْ» مشقّت و سختی است. این واژه 5 بار در قرآن آمده است. درباره: رنج و مشقّت بی‌همسری [نساء 25 (4:25) ]، احساس دردمندی و رنج پیامبر از مشکلات و گرفتاری‌های مردم [توبه 128 (9:128) ]، تمایل بیگانگان به نابسامانی و پریشانی مسلمانان [آل‌عمران 118 (3:118) ]، در گرفتاری و سختی و مشقّت افتادن مردم یا نافرمانی از رسول [حجرات 7 (49:7) ]، و بالاخره به مشقّت افتادن مسلمانان، اگر حقوق یتیمان را رعایت نکنند.