وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَن يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَن تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
و اگر پیش از تماس [=آمیزش]، در حالی که برای آنها مهریهای تعیین کردهاید منصرف شدید، در این صورت نیمی از آنچه [=مهریهای] که برعهده گرفتهاید [بپردازید؛ که حداقلی است که باید پرداخت شود]. مگر آنکه [خانواده زن] گذشت کنند و یا آن کسی که [اختیار] عقد ازدواج به دست اوست، بگذرد؛ و اگر [از وابستگی به مال] بگذرید، به تقوا نزدیکتر است. و بزرگواری [=برتری در اخلاق و ایثار] را در مناسبات با یکدیگر فراموش مکنید که خدا به آنچه میکنید بیگمان بیناست. 516
516- گذشت کردن از مهریه از ناحیه زن یا خانواده او [یَعْفُونَ] آشکار است، اما در مورد آنکه عقد ازدواج به دست اوست [أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ النِّکَاح]، حالات مختلفی متصوّر است و مفسرین احتمالات گوناگونی دادهاند؛ گذشت خودِ زن [اگر تصمیم گیرنده است]، گذشت مرد [از نیمه دیگر و پرداخت کامل مهر] یا گذشت ولیّ زن [پدر یا کسی که تصمیم گیرنده است].
هدف از این توصیه، برانگیختن رقابت در تقوا [تسلط بر نفس در مناسبات مالی] و دستِ برتر داشتن در بزرگواری و بخشش [به جای رقابت در افزودن حق خود] میباشد. آنچنان که در بسیاری از طلاقها شاهد هستیم.
در زمان ما تعهّدات داماد از قبیل مهریه و جواهرات و غیره هنگام مراسم عقد ثبت و ضبط میشود و در صورت جدایی و طلاق، قدرتِ قانون مرد را، اگر از پرداخت مهریه خودداری کند، مجبور به پرداخت میکند. اما در زمان نزول این آیات نه دفتر ثبت اسناد وجود داشت و نه دادگستری و دولتی که اِعمال قدرت کند. ، مهریه نیز هم قابل تحمل و تهیه بود، و هم پیش از ازدواج پرداخت میشد.
عُرف امروز برای خواستگاری که از مراجعه مجدّد منصرف شود وظیفهای تعیین نکرده است و نیز اگر مهریهای تعیین کرده ولی پیش از آمیزش پا پس کشیده باشد، ادّعای پرداخت مهر نمیکند، اما قرآن حقوقی برای هر دو حالت به گردن خواستگار گذاشته است. مهمتر آن که نه به زور قانون، بلکه به نیروی وجدان ایمانی باید نیمی از مهریه یا تمام آن را [به انتخاب خود] بپردازد.