فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ

پس چون طالوت سپاه را [از میان قبایل و شهرها برگزید و] جدا کرد 543 [و به سوی دشمن پیش برد، به آنها] گفت: همانا خدا [در این آزمون] امتحان کننده [میزان مقاومت و اطاعت] شما به نهر آبی است؛ 544 پس هر که از آن بنوشد از من نیست و هر که از آن ننوشد به راستی از من است، مگر کسی که کف دستی [از آب] برگیرد. پس [به محض رسیدن سپاه خسته و تشنه به نهر آب] همگی، جز اندکی از آنان، از آب نوشیدند. 545 پس همین که او [=طالوت] و مؤمنینی که با او بودند [=آنهایی که در برابر تشنگی مقاومت کرده بودند؛ از رودخانه] گذشتند، [عده‌ای] گفتند: امروز ما را یارای [مقابله] با جالوت و سپاهش نیست! 546 [اما] کسانی که به ملاقات خدا یقین داشتند 547 گفتند: چه بسا گروه اندکی به اذن خدا بر گروهی بسیار غلبه یافته‌اند و خدا با صابرین است.548

543- «فَصَلَ» [در: فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُود]، انفصال و جدا کردن است؛ جدا کردن و گزینش سپاه از میان شهر یا جدا کردن و حرکت دادن آن به سوی دشمن. حرکت کاروان و جدا شدن از مبدأ را قرآن با همین فعل بیان کرده است [یوسف 94 (12:94) - وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ...].

544- در جمله «إِنَّ اللهَ مُبْتَلِیکُم»، [به گفته مرحوم طالقانی] تأکید إِنَّ و حالت اسمی مُبْتَلِیکُم [به جای فعل یبتلیکم] حتمی بودن این ابتلاء و امتحان را می‌رساند، و «نَهَر» [با دو فتحه]، سرشاری آن آب را تداعی می‌کند. گویا سپاه پس از طی مسافتی طولانی به رودخانه پر آبی باید می‌رسیدند و این خود وسیله آزمایش و تمرینی برای تسلط بر نفس در تشنگی و تمرکز در هدف بود تا بتوانند در برابر آزمون سخت‌تری که با عبور از رودخانه در پیش داشتند مقاومت کنند.

545- در این آزمون سه گروه مشخص شدند: 1- کسانی که توان تحمل تشنگی را نداشتند [مردودین]، 2- کسانی که آن را تحمل کردند [قبول شدگان]، و بالاخره 3- کسانی که به کف دست و جرعه‌ای اکتفا می‌کردند [تجدید شدگان]. گویا شرط طالوت در این که: «هر که از آب ننوشد، با من است»، گروه اول را از همراهی با او در ادامه سفر بازداشت و یا در سیاهی لشگر در حاشیه قرار داد.

546- جالوت که در تورات جلیات نامیده شده، گویا مرد قوی هیکلی در سپاه فلسطین بوده که سِمَت فرماندهی سپاه را داشته است. آنهایی که با مشاهده او و سپاهش خود را یکسر باختند و گفتند: امروز یارای مقابله با او را نداریم، چه بسا همان کسانی بوده باشند که با نوشیدن آبِ فراوان به سنگینی و سُستی دچار شده بودند، وگرنه چه نیازی به ذکر «امروز» بود؟ مگر آن که با امروز و فردا کردن می‌خواستند از رویارویی با دشمن شانه خالی کنند! احتمال دیگر این است که از همان برگزیده شدگان در دومین آزمون کسانی [تجدید شدگان] چنین گفته باشند [والله اعلم].

547- «ظَنّ»، هم به پندار بی‌پایه گفته می‌شود، و هم به پندار پیشرو و پویایی که در مسیر یقین پیش می‌رود. فعل مضارع «یَظُنُّونَ» [به جای فعل ماضیِ ظَنُّوا] دلالت بر همین تحرّک اندیشه می‌کند. جمله اسمیه «أَنَّهُم مُّلاَقُو الله» [به جای انَّهُم یُلاقُو الله] به گفته مرحوم طالقانی، دلالت بر ثبات و تحقّق امر می‌کند.

548- این دومین باری است [با آیه 153 (2:153) ] که در این سوره از همراهی خدا با صابرین سخن می‌گوید. در آیه 194 (2:194) نیز از همراهی خدا با متقین یاد کرده است. آیات 66 انفال (8:66) و 69 عنکبوت (29:69) هم بر چنین همراهی تأکید نموده است.