وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

و به کسانی که ایمان آورده و کارهای اصلاح‌گرانه کرده‌اند مژده ده که برای آنها [در آخرت] بوستان‌هایی است که از زیر آن نهرها جاری است. 39 [و به برکت آن خرّمی] هرگاه از میوه‌های آن [بوستان] روزی داده شوند 40 گویند: این همان [رزقی] است که پیش از این [در زندگی دنیایی، با ایمان و عمل صالح خود] روزی داده شده‌ایم، 41 و مشابه آن [نعمت‌ها] برایشان آورده شود 42 و برای آنها در آنجا همسرانی پاک است 43 و در آن [بهشت] جاودانه خواهند بود.

39- در قرآن 40 بار در وصف بهشت، جمله: «تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» تکرار شده که نمادی است از جریان داشتن دائمی حیات و سبز و خرمی بهشت. بدیهی است چنین وصفی برای ساکنین صحاری سوزان عربستان و مردمان حاشیه کویر بسیار مطبوع‌تر و دل‌انگیزتر از احساس مردمان ساکن در جنگل‌ها و سواحل دریاها می‌باشد. بنابراین به جای توجه به باغ‌هایی که از زیر آن نهرهای آب جاری است، باید به ظرف زمانی و مکانی و قالب فرهنگ قومی این آیات توجه کرد و پیام امروزی آن را، که دلالت بر سبز و خرمی زندگی بهشتیان و جریان داشتن دائمی عامل چنان خرمی می‌کند، دریافت کرد. نهرهای جاری محصول همان حَسَنات جاری و خیر و خدمات مستمری است که مؤمنین در زندگی دنیا داشتند. طبق آیه 35 سوره رعد (13:35)، چنین وصفی از بهشت برای فهم دنیایی ما به حالت «تمثیلی» آمده است.

40- شک نیست از 122 موردی که مشتقات کلمه «رزق» در قرآن به کار رفته است، در اغلب موارد، منظور همان معنای متعارف، یعنی خوردنی‌ها و رزق مادّی است. اما نه نیاز مادّی انسان در خوردنی‌ها خلاصه می‌شود، بلکه همانقدر به هوا و نور و نیرو و سایر انرژی‌ها احتیاج دارد، و نه نیازهای این موجودِ بی‌نهایت طلب محدود به تأمین نیازهای مادّی اوست. نبوّت، آگاهی و ایمان هم رزق نیکوست [هود 88 (11:88) و آل‌عمران 37 (3:37) ]، آشتی همسران و اصلاح روابط فیمابین نیز رزقی غیرمنتظره به دنبال دارد [طلاق 3 (65:3) ] و از آن روشن‌تر، رزقی است که با شهادت در راه حق، که دیگر دهانی برای خوردن وجود ندارد، نصیب شهیدان می‌گردد [حج 58 (22:58) ].
در دعاها آمده است: اللهم ارزقنا توفیق الطاعه و بُعدالمعصیه... اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام... اللهم ارزقنا من خشیتک... اللهم ارزقنا الشهاده... اللهم ارزقنا خوف عقاب الوعید و شوق ثواب الموعود. پس توفیق در طاعت و دوری از معصیت، حج خانه خدا، خوف و خشیّت از عقوبت و شوق بهشت و شهادت در راه خدا هم رزق است.

41- منظور از جمله: «این همان رزقی است که قبلا داده شده‌ایم» چیست؟ آیا همان سیب و گلابی و سایر میوه‌های شناخته شده دنیاست [آن طور که اغلب گفته‌اند]، یا منظور توفیق و کسب شایستگی دریافت این نعمات با انجام کارهای نیکو و ذخیره آن برای آخرت است؟ و مگر کارنامه قبولی که در پایان سال تحصیلی داده می‌شود، غیر از محصول تلاشهای سالیانه است؟ به نظر می‌رسد قرآن همین دومی را مورد تأکید قرار می‌دهد. نگاه کنید:
حاقه 24 (69:24)- «کُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِیئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِی الْأَیَّامِ الْخَالِیَهِ» [بخورید و بیاشامید بدآنچه در روزگاران گذشته از پیش فرستاده‌اید]
قرآن به کرّات بهشت را «میراث عمل» خود بهشتیان شمرده است که محصول تحقق یافته اعمال خودشان است:
اعراف 43 (7:43) و زخرف 72 (43:72)- «...تِلْکُمُ الْجَنَّهُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» [این همان بهشتی است که به واسطه آنچه می‌کردید میراث برده‌اید]
از میراث‌بران بهشت بودن، دعای ابراهیم خلیل بود [شعراء 85 (26:85) ]، میراثی که به متّقین می‌رسد [مریم 63 (19:63) ، مؤمنون 11 (23:11) ].

42- به تصریح آیه 17 سوره سجده (32:17) ، شناخت پاداش‌های روشنی‌بخش دل‌ها و دیدگان، که خداوند در ازای اعمال بندگانش مقرّر داشته است، برای هیچ انسانی میسّر نیست: «فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ».
معمولا پیش از تولد کودک، والدین با شوق و اشتیاق تمام پوشاک مناسبی به ذوق و سلیقه خود برای مولود محبوب تهیه می‌کنند، بدون آنکه طفل در رَحِم کوچکترین شناختی از آن داشته باشد. آنچه بیرون از رَحِمِ دنیا برای چشم روشنی شایستگان مهیا گشته نیز از دید دنیابین امروز ما مخفی است. بنابراین نعمات بهشت و عذاب دوزخ تماماً به زبان «تشبیه» برای عقول خو گرفته به دنیا و نعماتش توصیف شده و حقیقت آن برای ما پوشیده و پنهان است: «وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا». نعمت‌های بهشتی به زبان «تمثیل» برای ما وصف شده است: محمد 15 (47:15)- مَثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَیْرِ آسِنٍ...

43- وعده ازواج پاک [از هر ناخالصی و خُلق بد]، متناسب با نیاز غرایز بشری در زندگی دنیاست. اما زوجیّت به همجنس و همگونه بودن نیز اطلاق می‌گردد. هدف اصلی از زوجیت و ازدواج، تولید و ادامه نسل است، که مختص دنیا می‌باشد. پس باید به این سؤال پاسخ داد که عشق‌های دنیایی چه نقشی در آخرت دارد؟ آیا نکره آمدن «ازواج»، دلالت بر غیر معرفه بودن آن برای حواس دنیایی نمی‌کند؟ عشق را به نردبانی تشبیه کرده‌اند که پله اول آن عشق به جنس مخالف است، اما خدایی که عشق [مودّت و رحمت] را آفرید و آن را «آیه» خود نامید [روم 21 (30:21) ]، در پله آخر و اوج ناپیدای نردبان، بندگان را به پله‌های بعدی فرا می‌خواند تا با پاک شدن تدریجی از تعلقات دنیایی [معنای «مُطَهَّرَهٌ»، به تعبیر مرحوم طالقانی] تعالی یابید. اگر مقصد همان پله نخست بود، باید از زیبایی و جمال آن ازواج نشانه می‌آورد، نه پاکی آنان!
عشق ز اوصاف خدای بی‌نیاز
عاشقی بر غیر او باشد مجاز [مثنوی مولوی]
دلباختگی‌های بشر و جمال و کمال‌های مطلوب او در جنس مخالف محدود نمی‌شود؛ شهرت از شهوت، قدرت از خلوت، [اعتیاد به] کار از کنار [یار] مال از جمال و حال [از مواد]، از وصال برای کسانی وسوسه‌انگیزتر است. از سوی دیگر، اهل علم و هنر و اختراع و اکتشاف نیز به چنان جاذبه و جمال‌های غیرجنسی دل می‌سپارند که آنچه اکثریت می‌جویند را جواب می‌کنند، و نیز کسانی از هرآنچه دنیایی است دل می‌شویند و به جمال و جلال مطلق دل می‌بازند، به قول مولوی:
عشـق‌هـایی کـز پـی رنگی بود
عشق نَبوَد عـاقبت ننـگی بـود
عشق‌آن‌زنده‌گزین‌کو‌باقی‌است
کز‌شرابِ‌جان‌فزایت‌ساقی‌است
عشق آن بگزین که جمله انبیاء
یافتند از عشـق او کـار و کیـا
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
به نسبتی که ایمان و عمل، برحسب استعداد و ظرفیت، اوج بگیرد و به پله‌های بالاتر برسد، جمال مطلق بیشتر در چشم و دل منعکس گشته و با جمال مطلوب، که نتیجه و محصول و انعکاسی از جمال مطلق است در آخرت، زوج می‌شود. تمثیل نعمت‌های بهشتی با لذات و نیازهای حسی بشری، برای فهم عقول بشری، به فراخور درک و فهم آنهاست. البته عشق و اشتیاق به جنس مخالف، فرزند، انباشتن ثروت، مَرکب، دام‌ها، کشت و زرع و... در نفس ما زیبا جلوه کرده است، اما بهتر و بالاتر از این‌ها، همان عشق خدایی، و به تعبیر قرآنی، «رضوان الله» است [آل‌عمران 14 (3:14) و 15 (3:15) ].
ننگرم کس را وگر هم بنگرم
او بهانـه باشـد و تـو منظرم
عاشق صُنع توام درصبر وشکر
عاشق مصنوع کی باشم‌گبر
عاشـق صنـع خـدا بـا فـر بُـود
عاشق مصنوع او کافـر بُـود