تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ

بعضی از آن پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ 558 [از جمله] از آنان کسی بود که خدا با او سخن گفت 559 و بعضی از آنان را به درجاتی بالا برد 560 و به عیسی پسر مریم نشانه‌هایی روشن دادیم و او را به روح‌القدس نیرومند ساختیم 561 [با وجود این فضیلت‌ها، بسیاری از پیروانشان به اختلاف با یکدیگر پرداختند] و اگر خدا می‌خواست، کسانی که پس از آنها آمدند، بعد از آن دلایل روشنی که برای آنها آمده بود، به جنگ با یکدیگر نمی‌پرداختند. 562 ولیکن اختلاف کردند. درنتیجه، برخی از آنان ایمان آوردند و برخی کافر شدند. و اگر خدا می‌خواست با هم نمی‌جنگیدند، ولی خداوند آنچه [به حکمت خود] اراده کند انجام می‌دهد.563

558- در امر رسالت، همه پیامبران مشترک و همچون معلمان یک مدرسه مقامی واحد داشتند. از این نظر مؤمنین راستین از فرق گذاشتن میان آنان، که موجب تفرقه میان پیروان می‌شود، پرهیز می‌کنند [بقره 285 (2:285) ، آل‌عمران 84 (3:84) ، نساء 150 (4:150) و 152 (4:152) ]. اما در سلسله مراتب ایمانی و کمالات روحی، پیامبران یکسان نبودند و فضیلت‌هایی بر یکدیگر داشتند. این واقعیت را در آیه 55 سوره اسراء (17:55) نیز بیان کرده است: وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا.

559- از دیگر آیات قرآن می‌توان دریافت که منظور این آیه «موسی کلیم الله» است. از جمله: «...وَکَلَّمَ اللهُ مُوسَى تَکْلِیمًا» [نساء 164 (4:164) ] و «وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ...» [اعراف 143 (7:143) ]. اصل تکلّم، تبیین معانی و مقاصد با تأثیرگذاری بر ذهن مخاطب از طریق امواج و انتقال صوت به دستگاه شنوایی است. اما نکره آمدن این تکلّم [تَکْلِیمًا]، دلالت بر نحوه غیرمتعارف و مرموز آن می‌کند.

560- از جمله می‌توان به ابراهیم و یوسف با توجه به آیات زیر اشاره کرد:
انعام 83- وَتِلْکَ حُجَّتُنَا آتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ...
یوسف 76- ...کَذَلِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ مَا کَانَ لِیَأْخُذَ أَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلاَّ أَنْ یَشَاءَ اللهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ.

561- لفظ «قُدس» [پاکی] 10 بار [عدد تمام] در قرآن تکرار شده است؛ خداوند قدّوس [مبالغه قدس] نامیده شده که پادشاه مطلقاً پاک از بی‌عدالتی پادشاهان است؛ «مَلِکِ الْقُدُّوسِ» [حشر 23 (59:23) و جمعه 1 (62:1) ]. فرشتگانش نیز او را تقدیس می‌نمایند [بقره 30 (2:30) ]. خداوند سرزمین بعثت پیامبران بنی‌اسرائیل را «وَادِ الْمُقَدَّسِ» یا «أَرْضَ الْمُقَدَّسَهَ» نامیده است [طه 12 (20:12) ، نازعات 16 (79:16) و مائده 21 (5:21) ]. و بالاخره سه بار در قرآن از تأیید [نیرومند ساختن] عیسی(ع) به وسیله روح‌القدس یاد شده است [بقره 87 (2:87) و 253 (2:253) ، مائده 110 (5:110) ] و یکبار نیز از نزول قرآن به واسطه جبرئیل: نحل 102- قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ.

562- «اقْتَتالَ» در باب افتعال، دلالت بر جنگ‌طلبی و آمادگی برای نزاع می‌کند. آیه 9 سوره حجرات (49:9) نیز از چنین کارزار و جنگ درونی میان مسلمانان خبر می‌دهد. مشیّت خدا ممانعت از بروز اختلاف و جنگ میان انسان‌ها نیست، که اگر چنین بود، اختیار و حق انتخاب انسان نقض می‌شد.

563- اراده خدا همان نظاماتی است که در جهان قرار داده است. از جمله آزاد گذاشتن انسان در انتخاب راه زندگی و مهلت دادن به او تا پایان عمر.