لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
در [پذیرش] دین اکراه [و اجباری] نیست. 571 [زیرا راه] رشد [و به کمال رسیدن] از کژراهه مشخص شده است. 572 پس هر که طاغوت را انکار کند 573 و به خدا ایمان آورد، بیشک به استوارترین دستگیره [نجات]، که هرگز سُستی بر آن نیست، چنگ زده 574 و خدا بس شنوای داناست.
571- معرفه آمدن «الدِّین» ظاهراً «اسلام» به معنای تسلیم شدن به حق است که در آیین ابراهیم و پیامبر اسلام، تسلیم تشریعی با تسلیم تکوینی موجودات نسبت به خداوندِ حیّ و قیّوم پیوند داده شده است. با آشکار شدن مرزهای حق و باطل و شناخت سرچشمه حیات و حرکت [حیّ و قیُّوم] در جهان، اکراه و اجبار در دین که به دل آدمی و ایمان و آرامش او ارتباط دارد، نتیجه معکوس دارد.
572- غوایه، به راه تباهی و هلاکت رفتن است، درست مقابل رشد که به راه سعادت رفتن است. قرآن واژه «غوایه» را مقابل رشد قرار داده است. مثل: بقره 256 : لا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ. [همچنین اعراف 146 (7:146) ]. اطاعت از حق، آدمی را به رشد میرساند و عصیان در برابر آن، به غَی [وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى- طه 121 (20:121) ].
573- «طاغوت» از مصدر طغیان، به هر طغیانگر متکبری گفته میشود که با ظلم و ستم و خودمحوری، میان مردم خدایی میکند. این کلمه که 8 بار در قرآن تکرار شده، عمدتاً طاغوت را در برابر الله قرار داده [نساء 76 (4:76) و زمر 17 (39:17) ]، و انکار او [بقره 256 (2:256) و 257 (2:257) و نساء 60 (4:60) ]، نفی داوریاش [نساء 60 (4:60) ] و دوری کردن از او [زمر 17 (39:17) و نحل 36 (16:36) ] را فرمان داده، و فرمانبران و سرسپردگان طاغوت را مذمّت کرده است [نساء 51 (4:51) و 60 (4:60) ].
574- «تَمَسُّک» چنگ زدن به چیزی به عنوان منبع هدایت و ارشاد است. چنگ زدن نشانه جدی و محکم گرفتن و رها نکردن است. «عُرْوَه» طناب و ریسمان نجات است.