إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُـولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ

خدا عیبی نمی‌داند 44 از این که [برای تفهیم آیات خود] از هر چیزی، [حتی] پشه یا فراتر از آن مثالی بزند. 45 اما کسانی که ایمان آورده‌اند، می‌دانند که آن [مَثَل] مسلماً حق و از سوی پروردگارشان است [و از آن پند می‌گیرند] و اما کسانی که کفر ورزیده‌اند، [از روی عناد و تمسخر] می‌گویند: خدا از این مَثَل چه منظوری داشته؟ 46 [خدا] با این [مَثَل‌ها] بسیاری را گمراه و بسیاری را به راه می‌آورد، و [البته] جز فاسقان را به آن [مثال‌ها] گمراه نمی‌سازد!47

44- شرم و حیاء از حالات نفسانی بشری است که از آشکار شدن عیوب و عورات بر او حاصل می‌شود. اما خداوندی که منزه از تأثیرپذیری از خلق خود است، حبّ و بغضش را باید مجازی دانست. آن که از عملی حیاء می‌کند، خود را از آن بازمی‌دارد، اما خدا مثال زدن از پشه را عیبی نمی‌داند که باکی از بیان آن داشته باشد.

45- معنای «مَثَلْ»، تفهیم مطلب از طریق ارائه دلیل و حجت یا نمونه و شبیه است تا عبرتی در این تطبیق حاصل گردد. مثال‌ها عاقبت و سرانجام کارها را تشریح و تبیین می‌کنند. مجسمه را در زبان عربی «تمثال» می‌گویند که قالب و مُدلی از انسان‌ها، حیوانات یا اشیاء دیگر است. گاهی اخلاق و رفتار یا شیوه زندگی کسی الگوئی «مثال» زدنی برای دیگران می‌شود. کما آنکه عیسی بن مریم مجسمه مِهر و محبّت و مثالی برای بنی‌اسرائیل بود [زخرف 57 (43:57) و 59 (43:59) ]، فرعون نیز نظام حکومتی خود را الگوئی نمونه و مثال زدنی می‌دانست [طه 63 (20:63) ]. مثال زدن‌های قرآن، تفهیم مطلب از طریق ارائه مدل مشابه است.

46- باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره‌زار خَس [گلستان سعدی]
هر دو گون زنبـور خوردند از محل
لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل
هر دو گون آهو گیا خوردند و آب
زین‌یکی‌سرگین‌شدو زان مُشک‌ناب
هر دو نی خوردند از یک آب خور
آن یـک خـالــی و آن پــر از شکـر
صـد هـزاران ایـن چنیـن اشبـاه بیـن
فــرق شــان هفتــاد سـالــه راه بیــن
[مثنوی مولوی]

47- معنای «فسق»، خروج از حریم و حدود و نظامات خداست و نوعی عصیان و قانون‌شکنی و دریدن پرده و پوسته محافظ محسوب می‌شود. توضیحات آیه بعدی معنای عملی فسق را در سه مرحله آشکار می‌سازد: 1- نقض عهد خدایی [در پرهیز از کارهای شیطانی]، 2- قطع رابطه [با خویشاوندان و مردم]، 3- فساد در زمین [تبه‌کاری و بی‌عدالتی]. به نظر می‌رسد در این ترتیب، هر مرحله‌ای زمینه‌ساز و مقدمه مرحله بعدی باشد.