لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ
هدایت آنان برعهده تو نیست، بلکه خداست که هر کسی را بخواهد [=شایسته بداند] هدایت میکند. 624 [انفاق کردن مشروط به ایمانِ گیرنده نیست] و هر خیری [از بهترین آنچه دارید] انفاق کنید، به سود خودتان است 625 و [در این صورت] جز در طلب روی خدا هزینه نکردهاید 626 [فکر نکنید چون گیرنده مؤمن نبوده، خدا آن را نخواهد پذیرفت]. و هر خیری [=برگزیده و بهترینی] انفاق کنید، [آثار نیکویش] به خودتان برمیگردد و حق شما پایمال نمیشود.627
624- گویا برخی مسلمانان در حمایت مالی از نیازمندانی از خویشاوندانشان [در مکه]، که هنوز خود را از عقاید شرکآمیز دور نساخته و هجرت نکرده بودند، و یا انفاق به دگراندیشانی محتاج در شک و تردید بودند که آیا خدا کمک به غیر همدینان را میپذیرد یا خیر؟ این آیه میرساند مشروط کردن انفاق به هدایت نادرست است. همین که خدا منکران خود را از رزق و روزی محروم نساخته، بندگان مؤمن او باید چنین باشند. قرآن توانگرانی را که از کمک مالی به نیازمندانی، به دلیل مشارکت آنان در شایعهپراکنی علیه همسر پیامبر، خودداری کرده بودند، از این امتناع بازداشته است [نور 22 (24:22) ].
625- «خَیْرَاتِ» جمع خیر، به چیزی گفته میشود که مرغوب و مطلوب و مورد پسند همگان باشد. «اختیار» نیز به انتخاب و پذیرش نیکوییها گفته میشود. در این آیه و آیه قبل 3 بار کلمه خیر [بهتر] تکرار شده که منظور همان بهترینِ اموال است.
626- معنای ظاهری «وجه»، همان چهره و روی آدمی است، اما از آنجایی که روی آوردن به هر چیز، نشانه رویکرد دل به آن است، معنای باطنی این کلمه اهداف و آرمانهایی است که به آن روی میآوریم. مثلا آنگاه که ابراهیم(ع) پس از روی آوردن به ستاره و ماه و خورشید و مشاهده افول آنان، به آفریدگار آنها روی آورد، گفت: «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ...» [انعام 79 (6:79) ]، مسلماً متوجه ساختن وجه خود، همان نگاه دل و هدفگیری در زندگی است. اصطلاحات: «ابتغاء وجه الله» [پیجویی وجه خدا] و «یریدون وجه الله» [خواستن وجه خدا] که به کرّات در قرآن تکرار شده [از جمله: بقره 115 (2:115) و 272 (2:272) ، رعد 22 (13:22) ، روم 38 (30:38) و 39 (30:39) ، رحمن 27 (55:27) ، انسان 9 (76:9) ، لیل 20 (92:20) ، و...] همان جهت و هدف خدایی است که مؤمن به آن روی میآورد. چنین است تسلیم کردن وجه خود به خدا [...أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ...- آلعمران 20 (3:20) ]. این که در قرآن گفته شده در قیامت کسانی با وجه خود به آتش میافتند، منظور همین اهدافی است که به آن روی آوردهاند [از جمله اسراء 97 (17:97) ، فرقان 34 (25:34) ، قمر 48 (54:48) ].
627- ظلم در تلقی اکثر مردم، ستم کردن به دیگری و پایمال کردن حقوق است. اما اصل این کلمه، به معنی کاستن از حق یا گذاشتن چیزی در غیر مکان آن است که مغایر تعادل میباشد. مناسبات انسان با خدا، خلق او و نفس خود باید متناسب و معادل با حق باشد، در غیر اینصورت هر نوع انحراف از حق موجب ظلم و به هم خوردن تعادل میگردد. قرآن شرک ورزیدن به خدا را، که قرار دادن معبودانی در مکان او و کاستن از حق ربوبیت است، «ظلم عظیم» شمرده است. لقمان 13- ...یَا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ.