الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

کسانی که رِبا می‌خورند 635 برنمی‌خیزند 636 [=استعدادها و قوای‌ انسانی‌شان به رشد و تعالی نمی‌رسد] مگر همچون برخاستن [=شکل‌گیری شخصیتی] کسی که شیطان بر اثر تماس [خود] به آشفتگی [=مسخ ارزش‌های انسانی] گرفتارش ساخته است. 637 این [واژگونی معیارهای ارزشی] بدین سبب است که [در مقام توجیه] گفتند: خرید و فروش هم [معامله‌ای] جز مانند رِبا نیست! حال آنکه خدا خرید و فروش را حلال و رِبا را حرام کرده است. 638 پس [با توجه به این هشدار] آنکس که [با پذیرش] پندی که از سوی پروردگارش آمده [از رِباخواری] بازایستد، آنچه گذشته از آنِ اوست [و قانون شامل گذشته نمی‌شود] و کارش با خداست 639 و [اما] هرکس [به رِباخواری] برگردد، پس چنین کسانی جاودانه دوزخی خواهند بود.

635- به دنبال آیات مفصل و حکیمانه‌ای که درباره انفاق آمده بود، اینک از «رِبا» که عملی مخالف و متضاد آن است در آیات آینده یاد می‌کند. در انفاق و صدقات آدمی از دارایی و آنچه دوست دارد می‌گذرد و از وابستگی و اسارت مال آزاد می‌شود، اما در رباخواری از فقر و فلاکت مردم سوء استفاده می‌کند و با درصدی افزوده و تصاعدی سودجویی بیشتر می‌کند. معنای لغوی ربا، نوعی افزایش و برآمدن حقیقی یا مجازی است که بدون تلاش و تولید، به اتکاء دارایی دیگران حاصل می‌شود. انفاق «خرج» کردن از خود برای دیگران است، و رِبا، «خوردن» از مال دیگران برای برآمدن «خود».

636- قیام، برخاستنی مقابل نشستن است که می‌تواند حقیقی یا مجازی باشد. «دین قیّم» همچون شخص قیم برای یتیمان، متولی هدایت و مصلحت بندگان و موجب برپایی و شکوفایی استعدادهای معنوی آنها می‌باشد. خدا مال و ثروت را نیز وسیله قیام مردم قرار داده است [نساء 5]. سرمایه، مشروط بر آنکه از طریق کار و تلاش تولیدی یا تفکر و خلاقیّت سازنده کسب شده باشد، موجب رشد و شکوفایی اقتصاد و پیشرفت [قیام] جامعه می‌گردد؛ حال آنکه رباخواری عملی کاذب و بادکنکی است و نفعی به اقتصاد نمی‌رساند.

637- «خَبْط» [مثل خطا]، به راه رفتن و روش نامتعادل و پریشان گفته می‌شود و درباب تفعّل و مضارع آمدن آن [یَتَخَبَّطُهُ]، دلالت بر خبط پذیری و استمرار عمل می‌کند. گویی رباخوار جنون ثروت به سرش زده و در این مسیر به هر کار شیطانی دست می‌زند تا همچون عنکبوت خون قربانیان را بمکد. رباخواری شخصیت فرد را مسخ و دگرگون می‌سازد و از او دیو صفتی بی‌عاطفه و احساس پدید می‌آورد.

638- نشانه دگرگونی در بینش و راه و روش همین است که با توجیهی حق به جانب،هیچ تفاوتی میان داد و ستد که با تراضی واقعی طرفین انجام می‌شود با رباخواری، که رضایت گیرنده از سرِ ناچاری است قایل نمی‌شوند.

639- از آنجایی که «قانون عطف بما سبق نمی‌شود»، رباخوار اگر دست از کار زشتش بردارد، سود سابقش از او بازپس گرفته نمی‌شود. این تشویقی است تا شاید تغییر شیوه دهد، چنین اغماضی در بلند مدّت راه عملی و تربیتی مؤثری در مبارزه با این انحراف به شمار می‌رود. البته معلوم نیست الزاماً خدا هم او را بخشیده باشد، آمرزش او به توبه صادقانه و عملکرد بعدی‌اش بستگی پیدا می‌کند.