الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ

همانها که گمان می‌برند 98 پروردگارشان را ملاقات می‌کنند 99 و بازگشت کننده به سوی اویند. 100

98- مفسران «ظنّ» را به هر دو معنای وهم و گمان، و یقین گرفته‌اند، اما رسیدن به لقای پروردگار کار انسان‌های عادی نیست، همین که شخص احتمال بدهد و گمان کند قیامتی در کار است، آنقدر مسئله اهمیّت و عظمت دارد که احتیاط را از دست نمی‌دهد، همچنانکه اگر احتمال یک در میلیون هم بدهیم که در ظرف غذایی سَم ریخته‌اند مطلقاً از آن نمی‌خوریم!

99- «لقاء پروردگار» را اغلب ملاقات خدا در روز قیامت و رستاخیز شمرده‌اند، هر چند این معنا در مواردی صدق می‌کند، اما به نظر می‌رسد لقاء ربوبی تنها در آخرت نیست، وقتی خدا از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است، امکان برقراری ارتباط [ملاقات] با او همواره برقرار می‌باشد. لقاء ربوبی، همین نزدیک شدن و پیوند بنده با پروردگار است. همچنانکه دانش‌آموز با گوش سپردن به تدریس معلم و خواندن هر کلمه از کتاب او، به درک و فهم و ملاقات [تلاقی، تلقی، القاء...] مرتبه‌ای از هویت علمی معلم نزدیک می‌شود، ما نیز اگر گوش دل به کلام حق سپرده باشیم و به آن عمل کنیم، پله پله به لقای او نزدیک می‌شویم.
مشرکین از آنجایی که امکان ارتباط با خدا را جز از طریق بُت‌ها، که آنها را شفیع و واسطه می‌شمردند، ممکن نمی‌دانستند و نزول مستقیم و بی‌واسطه وحی به بشری عادی، به خصوص پیامبری یتیم و فقیر را باور نداشتند و می‌پنداشتند اگر چنین ارتباطی امکان‌پذیر باشد، چرا بر ما که ثروتمند و قدرتمند هستیم نازل نشده است!؟

100- حرف «إِلَی»، سمت حرکت و سرانجام عمر آدمی را نشان می‌دهد، دنیامداران، اندوختن هر چه بیشتر ثروت و قدرت و کسب لذت و رفاه را کعبه آمال و مقصد و منتهای هدف زندگی خود می‌گیرند، اما خداباوران، خود و جهان را در سیر و صیرورتی می‌بینند که به سوی کمال در حرکت است. در قرآن فعل ترجعون و یا مرجعکم و مرجعهم همواره با جمله «الی الله» [یا: الینا، الیّ، الیه، الی ربّهم] آمده است.