وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ
و بترسید از روزی که هیچ کس از دیگری بلاگردان نشود، شفاعتی نیز از کسی پذیرفته نشود 102 و هیچ عوضی هم [برای نادیده گرفتن گناهان] گرفته نشود 103 و [گناهکاران] مورد یاری قرار نگیرند.
102- مشرکینِ معاصر نزول قرآن که نه اعتقادی به آخرت داشتند و نه به نبوّت و امامت، در حوادث ناگوار برای دفع ضرر و جلب منفعت، به بُتها، که آنها را نماد فرشتگان، و فرشتگان را نیز دختران خدا! میپنداشتند، پناهنده شده و آنها را برای برآورده شدن حاجات خود به دعا و نیاز «میخواندند» و میگفتند اینها شفیعان ما نزد خدا هستند [هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللهِ- یونس 18 (10:18) ]
بحث شفاعت در قرآن در چنین زمینهای مطرح شده است. بیتوجهی به این بستر تاریخی، برداشتهای بشری از آیات شفاعت و بسط دادن آن به زمینههای دیگر، نتایج غلوآمیزی به بار میآورد. معنای شفع، پیوند خوردن و یاری رساندن است، فرشتگان، که نیروهای عالم و کارگزاران جهانند، تنها از نقشی که خدا برای آنها تعیین کرده پیروی میکنند و تنها به کسانی که مورد رضایت خدا باشند یاری میرسانند.
«اذن الله» که معمولا «اجازه خدا» ترجمه میشود، همان نظامات و سنّتهایی است که به رهرو حق، چراغ سبز و اجازه عبور میدهد. بنابراین اذن دو طرف دارد؛ حرکت مثبت از یکطرف، راه باز کردن و اجازه عبور از طرف دیگر. مثل این توصیه به شاگردانی که دنبال تقلب و پارتی بازی نروید، کارنامه قبولی را جز کسی که از عهده امتحانات برآید دریافت نمیکند.
103- آیه 70 سوره انعام (6:70) «...وَإِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لا یُؤْخَذْ مِنْهَا...» نیز در همین ارتباط است، جایگزینی و عوض دادن، عادتی دنیایی در خسارتها میباشد، ولی در آخرت اعمال آدمی است که تحقّق مییابد و مسئله بده بستان و حقوق مادّی در کار نیست.