وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ

و [با آنکه] شما آگاه شده‌اید از [سرنوشت] کسانی از [قوم] خودتان که از [فرمان ترک کار دنیایی در] روز شنبه تخطی کردند، 146 [به این دلیل] به آنها گفتیم [در تقلید همچون] بوزینگانی مطرود باشید 147 [و با این حال همچنان بر همان راه می‌روید].

146- معنای «فسق»، خروج از حریم و حدود و نظاماتی است که خدا مقرّر کرده و نوعی عصیان و قانون‌شکنی و دریدن پرده و پوسته محافظ محسوب می‌شود. فسقِ ابلیس، خارج شدن از صف سجده کنندگان و نقض امر الهی بود.
در ضمن معنای «سَبْتِ» تعطیل است. همان طور که قرآن خوابِ شب را عامل تعطیل کار و تلاش روزانه [سُبات] نامیده است [فرقان 47 (25:47) و نبأ 9 (78:9) ]. حکم توراتی تعطیل روز شنبه برای همین بود تا یهودیانِ مال دوست و منفعت طلب، حداقل هفته‌ای یکروز را تعطیل کرده و به امور عبادی یا اجتماعی برسند و از پیله شخصی منافع فردی بیرون بیایند. یهودیان بر این باور بودند که خدا جهان را در 6 روز آفریده و روز هفتم استراحت کرده است! و خروج بنی‌اسرائیل از مصر و نجاتشان از نظام فرعون در روز شنبه بوده است.

147- لفظ «قِرَدَهً» سه بار در قرآن، و همواره درباره قومی از بنی‌اسرائیل که حرمت شرعی روز شنبه را شکستند، آمده است [بقره 65 (2:65) ، مائده 60 (5:60) و اعراف 166 (7:166) ]. آیا واقعاً آن متخلفان تغییر خلقت داده و از نظر جسمی تبدیل به میمون شده بودند!؟ یا منظور تغییر و تبدیل روحیه و شخصیت آنها به میمون صفتی و تقلید از یکدیگر در خلافکاری بوده است!؟ والله اعلم. آیه 60 سوره مائده (5:60) علاوه بر لفظ قِرَدَه، از الفاظ: خنزیر [خوک] و طاغوت پرست استفاده کرده است که مبین صفات حرام خواری و برده صفتی می‌باشد.
اما «خَاسِئِینَ» ، از خَسَأ، دفع و طردی همراه با حقارت و زبونی است. مسلماً انسان آزاده‌ای که در مقلّدصفتی به مرحله میمونی سقوط کرده باشد، از مقام انسانی نزول می‌کند. داستان «اَصْحَاب السَّبْتِ» در سه سوره [بقره 65 (2:65) و 66 (2:66) ، نساء 47 (4:47) ، نحل 124 (16:124) ] به اشاره و اجمال، و در اعراف 163 (7:163) تا 168 ، به تفصیل آمده است.