قَالَ إِنَّهُ يَقُـولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا ذَلُـولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَّا شِيَةَ فِيهَا قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ

گفت [پروردگارم] می‌گوید: آن گاوی است به ذلّت درنیامده [=به بند و گاوآهن بسته نشده] نه زمین راشخم زده و نه کشتزار را آبیاری کرده، 157 بی‌هیچ خال و لکه‌ای [ناشی از بیماری] در آن. گفتند: حالا حق مطلب را ادا کردی! 158 پس [سرانجام به ناچار] ذبحش کردند و نزدیک بود که نکنند.

157- هیچ اسبی در طبیعت رام و تسلیم نیست، این آدمیانند که بر آن لگام و افسار می‌بندند و بر پُشتش سوار می‌شوند، گاو نیز در طبیعت خود وحشی است، انسان است که آن را به گاو آهن می‌بندد که زمین را شخم بزند یا در مسیری تکراری همچون «اسب عصّاری»، صبح تا شب حرکت کند و از چاه یا رودخانه آب بکِشد. «ذَلُول» نامیدن آن گاو به دلیل خو گرفتن و عادت به ذلت است. قربانی برای خدا، یا راه تقرّب به او، با آزادی و عزّت امکان‌پذیر است، نه با ذلّت. آیا این مشخصات جنبه نمادین ندارد؟

158- گویا انتظار بسیاری از مردم از دین و فرمان الهی، سخت و دشوار بودن احکام و آداب آن است، این قیاس به نفس بشری است که از فرمان‌های سخت سلاطین و جبّاران آموخته‌اند، حال آنکه دین خدا سهل و آسان و در وُسع و توانایی متوسط مردم است. بنی‌اسرائیل کُشتن گاوی عادی را کاری عبادی تلقی نمی‌کردند، اما وقتی شرایط سخت شد و چنان گاوی استثنایی را مجبور شدند به چند برابر قیمت معمول خریداری کنند، فکر کردند، رضایت خدا در همین است و کار خدایی باید پیچیده و سخت باشد!
هم مسیحیان به اشتباه رضایت خدا را در ترک دنیا و دوری از ازدواج تصور و «رهبانیت» را بدعت‌گذاری کردند [حدید 27 (57:27) ]، و هم سطحی‌نگرانی از مسلمانان، زینت‌ها و زیبایی‌های خدا داد، و برخورداری از روزی‌های دلپسند را تحریم کردند و مورد هشدار شدید الهی واقع شدند [اعراف 32 (7:32) ].
اسلام، به تعبیر رسول مکرّم اسلام، دین سهله و سمحه [آسان و با مسامحه و مدارا] است، اما متولیان دینی آن را با همان گمان بنی‌اسرائیل، با سخت‌گیری‌های فقهی به دشواری کشیدند. امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: «خداوند فرایضی بر شما واجب کرده، آنها را ضایع نکنید، حدودی بر شما مقرّر داشته، از آن تجاوز نکنید، از اموری شما را نهی کرده، پرده آن را ندرید، در مورد چیزهایی هم سکوت کرده، بدون آنکه فراموش کرده باشد، پس بی‌جهت خود را در آن امور به سختی نیندازید [نهج‌البلاغه حکمت 105]. آیا سادگی و آسان بودن احکام قرآن را با هزارلای قواعد پیچیده فقهی دشوار کردن، مردم را مشتاق به دین فطری خدا کرده است یا موجب تثبیت موقعیت و منافع گروهی خاص شده است؟