بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُوا بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَن يُـنَزِّلَ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ
- [یهودیان متعصّب و متکبّر] خود را به بد بهایی [از غرور و حسادت] فروختند 190 که به آنچه خداوند [بر پیامبر اسلام] نازل کرده منکر میشوند. [آنها انتظار دارند نبوّت در انحصار نژاد خودشان باشد و] برتریطلبی باطل میکنند 191 از این که خداوند [آیات و حقایقی] از فضل خویش را بر هر که از بندگانش که بخواهد [=شایسته بداند] نازل میکند [نه الزاماً بنیاسرائیل]. پس [به خاطر چنین خصلتی] به خشمی فراز خشمی [فزاینده] گرفتار شدند 192 و برای کافران [=انکار کنندگان حق از هر ملت و آیینی] عذابی خوارکننده است.193
190- سرمایه هر کسی در بازار زندگی عمر محدودی است که تجدید و تکرار نمیگردد، به تعبیر امام علی(ع)، بهای عمر بهشت و رضوان الهی است، به کمتر از آن نفروشید. تا خریدار چه کالاهایی باشیم؟ کسانی خریدار آنچه رنگ خدا داشته و به کار خدمت به خلق و رشد و کمال خود آید هستند و تعداد بیشتری با تنگنظری و تعصّب خریدار کالای کفر در انواع حرص و حسد، دشمنی و فتنهجویی، جنگ افروزی و جبّاریتاند.
191- «بَغْیًا» طلب کردن چیزی با تجاوز به حقوق دیگران است. فرعون قوم بنیاسرائیل را پس از فرار شبانه آنها با لشکریانش تعقیب کرد تا تنبیه و شکنجه کند. قرآن این عمل را «بغی» نامیده است [یونس 90 (10:90)- ...فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْیًا وَعَدْوًا...]. فعل بَغْیًا [به صورت نکره] 6 بار در قرآن آمده که 5 بار آن درباره بنیاسرائیل است. اختلافات درونی 12 تیره آنها نیز از همین خوی برتریطلبی متجاوزانه و رقابت بر سر قدرت و ثروت بوده است. در قرآن 4 بار تکرار شده که اختلافات آنها نه از سر ناآگاهی، بلکه پس از آگاهی و به دلیل خوی تجاوز و دشمنی بوده است [آلعمران 19 (3:19) و 112 (3:112) ، بقره 213 (2:213) ، شوری 14 (42:14) ].
192- به سخن شیرین حافظ: درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد.
تاریخ و تجربیات حدود چهار هزار ساله بنیاسرائیل، با اختلافات و جنگهای ریشهدار درونی میان 12 تیره اصلی و درگیری و دشمنی با همسایگان، سرنوشت این قوم را به آوارگی و درماندگی رقم زده است، مگر در مقاطعی که یا استعمارگران از مظلومیت آنان پلی برای رسیدن به اهداف خود ساخته و اسکان و اقتدارشان بخشیدهاند، یا خود، به رغم اقلیتشان، با هوشمندی و حمیّت کنترل منابع قدرت، ثروت و اطلاعات و تبلیغات را در چنگ گرفته و دیگران را به جان هم انداختهاند و [به شهادت تاریخ] هر دم به خشمی ناشی یا افزون بر خشمی گرفتار شدهاند. صرف نظر از اقلیتی خداجوی و خدمتگزار، اکثریت دنیاپرست این قوم، به تعبیر قرآن، هرکجا کمین کردهاند به ذلّت گرفتار شدهاند، مگر با [چنگ زدن] به ریسمان خدا یا ریسمان مردم [ملتهای دیگر] و... آلعمران 112 (3:112) .
193- این قاعدهای کلی است که هر ملتی حقایق و نظامات جهان را نادیده بگیرد و غافل گردد، به خواری و زبونی و زیر دستی ملتهای مجاور گرفتار میشود.