وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ

و [برعکس،] آنها را مسلماً حریص‌ترین مردم به [هر نوع] زندگی می‌یابی، [حتی حریص‌تر] از مشرکان! 199 [به طوری که] هر کدامشان آرزو دارد ایکاش [می‌توانست] هزار سال عمر کند! در حالی که چنین عمری او را از عذاب [آثار اعمالش] دور نخواهد ساخت 200 و خداوند به آنچه می‌کنند بس بیناست.

199- ادوات تأکید [لام و نون ثقیله] در «لَتَجِدَنَّهُمْ»، نشان می‌دهد در میان هیچیک از اقوام و ملل دنیا مردمانی حریص‌تر به زندگی و مادّیات، همچون یهودیان [البته به استثنای قلیلی] وجود ندارد، نکره آمدن «عَلَى حَیَاهٍ» نشانگر تمایل به زندگی، به هر نوعی! و چسبیدن به دنیا، به هر قیمتی است. قاعدتاً مشرکانی که باور به آخرت ندارند طبیعی است که به همین دنیای زودگذر وابسته و مشتاق باشند، آنچه متناقض می‌نماید، ادعای ایمان برتر ولی وابستگی بیشتر به زندگی مادّی است. البته این وصف منحصر به یهودیان نیست، در میان مسیحیان و مسلمانان و پیروان سایر آیین‌ها نیز نمونه‌های مشابهی می‌توان یافت.

200- «زَحْزِح»، کنار شدن و کنار کردن، و «مُزَحْزِح» کنارکننده است. این لفظ در آل‌عمران 185 (3:185) نیز تکرار شده است. «...فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّهَ فَقَدْ فَازَ...». ریشه این کلمه «زَحَّ»، معنای به شتاب هُل دادن یا جلو کشیدن دارد و تکرار آن «زَحْزِح» [مثل: کبکب، سلسل، غلغل، دبدبه و...] شدّت را می‌رساند.