وَإِن جَاهَدَاكَ عَلَى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
و اگر کوشیدند که نسبت به من در چیزی که به آن آگاهی و شناختی نداری شرک بورزی16 [=کاری خلاف حق انجام دهی، یا سرسپرده کسی باشی] در این صورت اطاعتشان مکن و [با این حال] در دنیا با آن ها رفتاری پسندیده داشته باش17 و راه کسانی را که [از هر خطا و گناهی] به سوی من برمیگردند پیروی کن، در نهایت، بازگشت همه شما به سوی من است، پس شما را [در قیامت] به آن چه میکردید آگاه خواهم کرد.
16 – چگونه ممکن است پدر و مادری فرزند خود را برای شرک ورزیدن به خدا تحت فشار قرار دهند؟ منظور از شرک چیست!؟ میدانیم در آغاز رسالت پیامبر اسلام در مکه، پدر و مادرانی مانع پیوستن فرزندان خود به پیامبر و پیروی از پیامهای توحیدی قرآن میشدند و آنها را به همان فرهنگ آباء و اجدادی در شفاعت و توسل به بُتهای سنگی و چوبی وادار میساختند، اینک بساط چنان بُتپرستیهایی برچیده شده است، اما آیا شرک به همین اشکال خلاصه میشود؟ یا هر نوع تحمیل عقیده باطلی از ناحیه والدین به فرزندان یا درخواست و توصیههای مغایر حق و عدالت را هم شامل میشود؟
17 – نکته بسیار پندآموزی است! ممکن است جوان موحّد و مخلصی به بهانه اعتقادات یا رفتار شرکآمیز والدین خود، با آنها ترک ارتباط کرده و به بد گویی و بد رفتاری بپردازد، توصیه خدایی این است که حتی در صورت چنین انحراف عظیمی و اصرار در کشاندن فرزند به وادی شرک، او حق ندارد جز با رفتار پسندیده در زندگی دنیا با آنان مراوده داشته باشد. اگر شرک بدترین گناهان باشد، وقتی چنین انحرافی هم نمیتواند توجیه کننده بد رفتاری فرزند باشد، چگونه میتوان در مادون چنین انحرافی مجوز قهر و جدائی گرفت؟