وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
و برای [تحقیر] مردم، چهره خویش مگردان21 [=خودپسندانه قیافه مگیر] و در زمین مست و مغرور گام برمدار،22 [بدان که] مسلماً خدا هیچ خیالپرداز فخرفروشی را دوست ندارد.23
21 – «تصعّر» از ریشه «صَعَرَ» که فقط یک بار در قرآن آمده است، معرّف کسانی است که به جای نگاه متواضعانه به مردم، سر خود را بالا گرفته و با گردش به چپ و راست، از آنان متکبرانه روی میگردانند، گویی چشمشان تحمل دیدن آنها را ندارد.
22 – «مَرَح» به راه رفتن توأم با غرور و خودپسندی و نمایش خوشحالی سرمستانه گفته میشود.
23- «مختال» از ریشه «خَیَلَ»، کسی است که اسیر «خیالات» و اوهام خود بزرگبینی است. به گفته برخی لغتشناسان، اسب را در زبان عربی از آن جهت «خیل» مینامند که سواره را گرفتار تکبر و خود بزرگبینی میکند. تنها سرعت اسب و نظاره سواره نظام از بلندی بر پیادگان نیست که تکبر میآورد، قدرت و سلطه سردمداران حکومتی نیز چنین است. این از گفتار حکمت بار امام علی(ع) به مالک اشتر است که: «هر گاه از موقعیت حکومت بر دیگران، احساس ابهت و خیالات بر تو دست داد، نگاهی به عظمت ملک خدا بر فراز خویش بینداز، شاید در اینصورت عقلی که از سرت پریده باز گردد».