وَإِذَا غَشِيَهُم مَّوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ

و هر گاه [با طوفانی شدن دریا] امواجی کوه‌پیکر42 آن‌ها را فرا گیرد، خدا را در حالی که دین را برای او خالص کرده باشند می‌خوانند،43 اما همین که آن‌ها را به ساحل نجات رساند، برخی از آنان میانه‌رو [=معتدل] خواهند شد44 [و برخی منکر و معاند باقی خواهند ماند] و جز پیمان شکنان بسیار ناسپاس45 آیات ما را آگاهانه انکار نمی‌کند.46

42 – صفت «ظلل» برای امواج ، از یک طرف دلالت بر فراگیری و احاطه آن بر سرنشینان می‌کند و از طرف دیگر کوه‌پیکری و ارتفاع آن.

43- برای کلمه «دین» متأسفانه برگردانی جامع به زبان فارسی نداریم. گفته شده معنای دین، جزا و پاداش است؛ به این معنا نیز در قرآن آمده است، اما بُعد دیگر واژه دین «قانون اساسی و نظامات حکومتی» است [یوسف 76 (12:76) ] که بر اساس آن شهروندان جزا داده می‌شوند. واژه «ایدئولوژی» نیز، که از کلمات وارداتی غربی است، از جهاتی مشابه معنای دین است. به هر حال، خالص کردن دین خود برای خدا، احتراز از شرک و انگیزه‌های غیر‌خدایی در عبادت مى‌باشد.

44 – «مقتصد» کسی است که از افراط و تفریط و چپ رَوی و راست رَوی پرهیز کند و در حد تعادل در خط مستقیم و میانه بماند.

45- «ختّار» از ریشه «خَتَرَ»، تنها یک بار در قرآن آمده است و دلالت بر عهد شکنی و حیله‌گری خائنانه در پیمان می‌کند. این صفت که پس از ذکر دعاهای خالصانه در معرض طوفان قرار گرفتگان و لطف خدا در نجات‌شان از غرق و مرگ آمده است، اشاره ضمنی به نذر و نیاز و تعهداتی دارد که دعاکنندگان به هنگام خطر با خدای خویش در میان می‌گذارند، اما پس از رسیدن به ساحل نجات عهد شکنی و ناسپاسی می‌کنند.

46- «کفور» مبالغه «کفر» است و بر شدت و وسعت آن حکایت می‌کند و چه ناسپاسی بدتر از ادامه آن پس از تجربه نجات از مرگ؟