وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا
و [با توفیق در تزکیه نفس و آمادگی روحی] از آنچه در خانههای شما از آیات خدا و حکمت [=اخلاق و رفتار پسندیده]36 تلاوت میشود به خاطر سپارید، مسلماً خدا بسیار جزءنگر37 و خِبره [به همه حرکات و سکنات شما] است.
36- منظور از تعلیم حکمت، آموزش فلسفه و ذهنگرایى نیست، حکمت در قرآن، عمدتاً جنبه عملی [نه نظری] دارد و دلالت بر «رفتار و منش» خردمندانه و خداپسندانه میکند. ممکن است کسی علم و دانش نداشته باشد، ولی رفتار و مناسبات اخلاقىاش با دوست و دشمن «حکیمانه» باشد، معنای حکمت متأسفانه در همان دوران آشنایی متفکران اولیه مسلمان، همچون ابنسیناها با فلسفه یونان، از معنای اصیل و عملی و قرآنی خود منحرف شد و جنبه نظری یافت.
37 – معنای واژه «لطیف» در قرآن با آنچه امروز میفهمیم تفاوت بسیار دارد. در کلمه لطف نوعی ظرافت، دقت، رفاقت و مدارا، در اشیاء و امور یا گفتار و کردار وجود دارد. مثل پارچه نازک و لطیف، یا رعایت دقت و ظرافت در جزئیات رفتار. در قرآن آمده است که اصحاب کهف به کسی که او را برای خرید به شهر میفرستادند، از ترس آنکه مبادا شناخته و دستگیر شوند، توصیه مؤکد کردند با «لطافت» عمل کند، یعنی با احتیاط کامل و با مراقبت و هوشیاری در میان مردم ظاهر شود.
اینکه در انتهای آیه تأکید شده خدا لطیف و خبیر است، دلالت دارد بر اینکه خدا بر جزئیات نادیدنی اعمال بندگان مراقب و بیناست و از پنهانیترین مراتب آن باخبر است. از توصیههای حضرت علی در عهدنامه حکومتی خود به مالک اشتر، توصیه به فرماندهان ارتش در رعایت محبت و لطف به سربازان است؛ محبت در تعهدات عمومی و لطف در توجهات ویژه و مشکلات فردی آنان.