إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا

"همانا ما آن امانت [=موهبت اختیار] را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم،81 اما [تماماً] از تحمل آن [به دلیل ناتوانی وجودی] سر باز زدند و از آن بیم کردند82 و انسان [به دلیل آمادگی‌های قبلی در روند تکاملی] آن را بر عهده گرفت، بی‌تردید او [با ندیده گرفتن و ضایع کردن چنین امتیاز عظیمی] بسیار ظالم و بسیار جاهل است.83

81 – عرضه امانت بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها، و امتناع آنها و بیم‌شان از تحمل آن، به زبان تکوینی و برای درک و فهم ماست. مثل خورشید که به پهنه زمین، اعم از کوه و دشت و دریا و جنگل و جلگه می‌تابد و نور و گرمای خود را به همه آنها عرضه می‌کند، اما برخی همچون سنگ و کوه از جذب و قبول آن [به طور نسبی و در مقایسه با دریا] امتناع می‌کنند.

82 – این امتناع نه ارادی و آگاهانه، بلکه ناشی از ساختار وجودی آنان است. نسبت دادن «اشفاق» [بیم و هراس] به آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها، در حالی که چنین حالاتی مختص انسان و حیوانات است، ممکن است دلالت بر وجود نوعی شعور ناشناخته در جمادات بکند [الله اعلم].
این همان تسبیح عمومی اجزاء جهان است که ما از آن غافلیم: اسراء 44 (17:44) - «...وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ...»
گر تورا‌ از‌غیب چشمی بازشد
با تو ذرات جهان همراز شد
نطق خاک‌و‌نطق آب‌و‌نطق گل
هست‌محسوس‌حواس اهل دل
جملـه‌ی ذرات در عـالم نـهان
با تو‌می‌گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و‌خوشیم
با شـما نـامحرمان ما خامشیم
ازجمادی‌سوی جانِ‌جان شوید
غلغـل اجــزای عالـم بشنویـد
فـاش تسبیــح جمـادات آیــدت
وسوســه تأویــل‌ها بزدایـدت

83 – معنای دقیق ظلم را از آیه 33 سوره کهف (18:33) می‌توان فهمید؛ به تعبیر این آیه، درختی که فقط مصرف‌کننده مواد آلی خاک، آب، هوا، و نور خورشید باشد و میوه‌ای ندهد مرتکب ظلم شده است. آیا انسانی که مسجود ملائک واقع شده و خداوند، همه هستی را مسخّر و رام بهره‌برداری او کرده و به موهبت اختیار مجهزش نموده، اگر محصول عمل صالح و میوه مثبتی نداشته باشد ظلام [مبالغه در ظلم] محسوب نمی‌شود؟
جهول نیز دلالت بر نهایت جهل می‌کند و جهل نیز در فرهنگ قرآنی علاوه بر نادانی، مقابل «حلم» قرار داشته، دلالت بر زیر پا گذاشتن عقل و تقوا و تسلیم شدن به غرایز و نفسانیات می‌کند."