الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
ستایش تماماً سزاوار خداوندِ پدید آورنده آسمانها و زمین [از عدم] است، [همان] قرار دهندهِ فرشتگان [به عنوان] رسولانی2 دارای بالهایی3 [=تواناییهایی در ابعاد] دو، سه یا چهارگانه. [این چنین] در آفرینش آنچه خواهد [طبق مشیتاش] میافزاید. مسلماً خدا بر هر چیزی توانا [=اندازه گذار- نظامبخش]4 است.
1 – میان دو فعل: «خَلَقَ» و «فَطَرَ» تفاوتی موجود است؛ خلق ممکن است تکراری یا مسبوق به سابقه باشد، آدمیان نیز در کار خلق صنعت و ساختمان هستند، اما فطر از شکافتن عدم و پدید آوردن خلقتی بدیع و نوین سخن میگوید. به تعبیری شاعرانه:
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم.
2 – رسول، فرستاده خدا برای انجام مأموریتی ویژه است که میتواند فرشته یا انسان باشد؛ حج 75 (22:75) - «اللهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلائِکَهِ رُسُلاً وَمِنَ النَّاسِ...» [خدا از میان فرشتگان و انسانها رسولانی برمیگزیند...]
3 – «أَجْنِحَهٍ» جمع «جناح» است و جناح، بال پرنده است. البته ملائکه موجودات مادّی نیستند که همچون پرندگان بال داشته باشند! این تشبیهی است برای فهم آدمیان در ابعاد قدرت و توانایی انجام کار و مأموریت. همچنان که پرندگان بُعد فزونتری از آدمیان دارند.
4 – «قدیر» از ریشه «قدر» به معنای سازماندهی، اندازهگذاری و نظامبخشی است که البته پایه یا محصول قدرت و توانایی میباشد.