مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ
هر که [همواره] خواهان سربلندی است، پس [بداند] سربلندی به تمامه منحصر به خداست [=با تقرّب به او حاصل میشود، زیرا] به سوی او [نه معبودی دگر] کلام پاک صعود میکند و عمل صالح آن را بالا میبرد16 [=رشد و کمال ما به توفیق اوست]، و کسانی که نقشههای تبهکارانه میکشند،17 سزای آنها عذابی شدید است و نقشههای آنها است که به تباهی میانجامد.
16 – تمثیل گفتار و رفتار آدمی به صعود و ترفیع [«إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ»] چقدر زیبا و لطیف با آیه قبل در بیان صعود ذرات رطوبت در پرتو گرمای خورشید و نقش باد در بالا بردن و به ارتفاع رساندن آن [در مرحله تقطیر] شباهت دارد. گویی این حقیقت را میخواهد القاء کند که روحهای پاک و سبک [از آلودگی شرک] به نیروی عمل صالح، خود را به قرب خدا نزدیک میسازند و اوج میگیرند و آثار وجودیشان همچون باران حیاتبخش، آدمیان افسرده و مرده را زنده و بالنده میکند.
17 – «مکر» همان چارهجویی و تدابیری است که هر کس برای مقابله با دشمن یا حل مشکلات خود به کار میبرد. این صفت از بُعد مثبت به خدا نیز، به دلیل نظاماتش در مقابله و دفع و طرد عوامل ضد حق، اطلاق میگردد، ولی خدا «خیر الماکرین» است. برعکس، مکر تبهکارانه منکران، در نظام حقمدار عالم، منفی است و به خودشان برمیگردد.