ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِـمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ
سپس [به دنبال انبیاء و اُمتهای پیشین] ما کتاب [هدایت و راهنمای عمل] را به کسانی از بندگان خود که برگزیدیم38 [=اُمت اسلام] به میراث دادیم،39 [اما] بعضی از آنان به نفس خویش ستمگرند40 و بعضی میانهرو، و بعضی به اذن [=توفیق] خدا پیشتاز در کارهای خیرند،41 که این همان برتری بس بزرگ است.
38 – تفاوت اصطفاء با اجتباء [یا: مصطفی با مجتبی]، همچنین با اختیار، در ریشه این کلمه است که دلالت بر صاف و خالص شدن میکند. گویا در سیر تکاملی نوع بشر و تصفیه تدریجی بنیآدم، اینک نوبت پیامبر اسلام(ص) و اُمت او رسیده است. این برداشت را آیه 110 سوره آلعمران (3:110) تأیید میکند [کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ...].
39 – همچنان که بنیاسرائیل تورات را از موسی(ع) به میراث گرفتند «وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ» [غافر 53 (40:53) ].
40 – ظلم بر نفس در آیات قرآن مجموعاً 40 بار تکرار شده است که 17 بار آن در نفی ظلم خدا به انسانهاست. مثل: «وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَـکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ» یا «وَمَا ظَلَمَهُمُ اللهُ وَلَکِن کَانُواْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ».
41 – «اذن الله» که به ناچاری «اجازه خدا» ترجمه میشود، همان نظامات و سنتهایى است که به رهرو مسیر حق، چراغ سبز و اجازه عبور مىدهد.