يَادَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ

ای داود، ما تو را در این سرزمین جانشین [حاکمان پیشین] کردیم، پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس [=نظر و تمایل شخصی] پیروی مکن35 که [در این صورت] از راه خدا گمراهت می‌کند. مسلماً کسانی که از راه خدا منحرف می‌شوند، چون روز حساب را از یاد برده‌اند، کیفری سخت خواهند داشت.

35- در این آیه «حق» را مقابل «هوی» قرار داده است. حق همان معیارهایی است که خدا برای داوری تعیین کرده، و «هوی»، احساسات شخصی و تمایلات قاضی بدون توجه به ضوابط و معیارهای قانونی است. در این ماجرا، شتاب در داوری و نظر شخصی داود، قبل از آن که موضوع اختلاف را به معیارهای حق عرضه کند حکم را صادر کرد و مرتکب لغزشی ناخواسته در امر داوری گردید.
اصطلاح «علم قاضی» که مبتنی بر استنباط شخصی و فهم او از پرونده است، متأسفانه موجب پایمال شدن جان‌ها و مال‌های بی‌شماری در تجربه حکومت فقاهتی ما شده است. از معیارهایی که حضرت علی(ع) در منشور حکومتی خویش به مالک اشتر برای گزینش قاضیان توصیه فرموده از جمله نکات زیر می‌باشد‌:
«برای داوری میان مردم بهترین کسی را که می‌شناسی برگزین... کسی که به اندک فهمی، بی‌آنکه به عمق حقیقت برسد، بسنده نکند، در موارد شبهه‌انگیز بیش از همه توقف کند [عجله به خرج ندهد]، بیش از همه به دلایل و مدارک متکی باشد، از مراجعه صاحبان دعوا کمتر خسته گردد و در کشف حقیقت بیش از همه شکیبایی کند و...»