أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ
آیا ندیدی [=در این آیت نیندیشیدی] که مسلماً این خداست که از آسمان آبی فرو فرستاد، پس آن را به منابع [زیر] زمین29 [در سفرههای محفوظ از تبخیر و تغییر رنگ و طعم] نفوذ داد،30 سپس [به تدریج در طول تابستان] به وسیله [جریان یافتن] آن، کِشتزارهای متنوع [از دل خاک] برون آورد، سپس به پایان سبز و خرّمی میرسد31 و آن را زرد رنگ میبینی، سپس آن را خس و خاشاکی میکند، بیتردید در این [فرآیند و دگرگونیها] برای وجدانهای خدایی بس یادآوری [از ناپایداری دنیا و بازگشت به خدا] است.
29- ترجمه «یَنَابِیعَ فِی الْأَرْض» به چشمهها درست نیست، چراکه خدا باران را به چشمهها نمیبرد! بلکه به «منابع» و سفرههای زیرزمینی سوق میدهد و چشمهها از آنها تغذیه میکنند. از تنها مورد دیگری که این کلمه در قرآن تکرار شده میتوان فهمید که «یَنَابِیعَ» منبع جوشش چشمهها و قنوات است، نه خود چشمه: اسراء 90 (17:90) - «وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعًا» [منکران گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم مگر آنکه برای ما با شکافتن زمین چشمهای جاری سازی].
در این آیه به منابع زیرزمینی چشمهها، در آیه 18 سوره مؤمنون (23:18) به سفرههای زیرزمینی، که مسکن و قرارگاه آب است [وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ] و در آیه 22 سوره حجر (15:22) ، به «مخازن» زیرزمینی آب اشاره شده است [...فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَیْنَاکُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِینَ] ر.ک. به «اشارات قرآن به منابع زیرزمینی آب» صفحه 227 از کتاب «متدولوژی تدبّر در قرآن» از همین قلم.
30- مسلک، سالک و سلوک از یک ریشهاند به معنای: راه و روش، رهرو، شیوه رفتن. فعل سلوک در زمینههای مختلف در قرآن به کار رفته است؛ در نفوذ و جریان یافتن آب به سفرههای زیرزمینی [زمر 21 (39:21) - ...فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ...]، رفتن زنور عسل در مسیر شهد گلها [نحل 69 (16:69) - ...فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً...]، سوار کردن به کشتی نوح [مؤمنون 27 (23:27) - ...فَاسْلُکْ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ...]، دست از گریبان درآوردن [قصص 32 (28:32) - اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ...]، کشاندن مجرمان به دوزخ [حاقه 32 (69:32) - ثُمَّ فِی سِلْسِلَهٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُکُوهُ]، راهیابی انسانها از خلال درهها و کوهها [طه 53 (20:53) - ...وَسَلَکَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلاً...]، روندی که منجر به دوزخی شدن میگردد [مدثر 42 (74:42) - مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ]، دشواری رهیابی حقیقت به دل مجرمین [ شعراء 200 (26:200) - کَذَلِکَ سَلَکْنَاهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ]، و بالاخره تعبیه و جریان دادن نیروی مراقبی بر صدور وحی، از مبدء الهی به رسول و از رسول به مردم در حصول اطمینان از عدم آمیختگی پیام در مسیر انتقال با ذهنیت واسطهها.
31- فعل «یَهِیجُ» از ریشه «هاج» دلالت بر جنب و جوش و هیجان میکند. مثل تلاطم و طوفانی شدن دریا، تحریک و برانگیخته شدن انسان در جنگ و غیر آن، همچنین به رشد و شکوفایی رسیدن گیاه تا انتهای فصل تابستان و میل به خشکی و پژمردگی عمر آن هیجان گفته میشود. این لفظ علاوه بر این آیه در آیه 20 سوره حدید (57:20) آمده است. هیجان گل و گیاه مرحله نهایی قبل از زرد شدن آن است.