اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ

خداست که جان‌ها را هنگام مرگشان [به تمامی] می‌ستاند62 و [نیز] آن جانی را که در خواب [شبانه‌اش] نمرده است [در حالی که کنترلی بر اعضاء خود ندارد، با این تفاوت که] جان آنهایی را که حکم مرگ برایشان رانده شده نگه می‌دارد و [جان] بقیه را [که در خواب شبانه یا نیمروزاند] تا سرآمدی معین باز می‌فرستد. بی‌گمان در این [پدیده خوابِ مرگ و خوابِ موقت] بس نشانه‌هاست برای مردمی که پیوسته می‌اندیشند.

62- مرگ را نیز از آن جهت وفات گفته‌اند که عمر آدمی تمام می‌شود و جانش به آخر می‌رسد. اخذ جان را [در باب تفعّل و استفعال] توفّی و استیفا می‌گویند که قرآن آن را به خدا و فرشتگان [ملک الموت] نسبت داده است. آنچه را گرفته می‌شود در عرف به اشتباه روح می‌نامند و می‌گویند فلانی قبض روح شد، روح از تنش جدا شد، روحش به آسمان رفت! ولی معنای روح در قرآن به کلی متفاوت از عامل حیاتی است و از 24 مرتبه‌ای که در کتاب الهی از گرفتن جان [توفّی] سخن به میان آمده، حتی یکبار هم لفظ «روح» به کار نرفته است! آنچه گرفته می‌شود «خودِ» انسان است که در آیه 42 «نَفْسْ» نامیده شده است.