وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ
هر گاه به انسان ضرر و زیانی روی آورد،15 به حالت توبه دست دعا به سوی خدا دراز میکند،16 سپس چون او را نعمتی از جانب خویش ارزانی دارد،17 مشکلی را که به خاطر[رفع] آن خدا را مستمراً خوانده بود فراموش میکند و برای او همتایانی قائل میشود [=رفع گرفتاریاش را در توسل به واسطهها میپندارد] و به این وسیله [=با پندار شرکآمیز خود] از راه او گمراه میگردد. بگو به ناسپاسی خویش این اندک [عمر دنیایی] را بهرهمند باش که بیگمان تو از دوزخیانی.
15- «ضَرّ» [زیان، مقابل نفع] و ضُرّ [بدحالی، مقابل خوشحالی] است. اما ضَرَر اسم است به معنای بدحالی و بیماری و نقص عضو. «أُوْلِی الضَّرَر» یعنی کسانی که بیمارند و آسیبی جسمی دارند.
16- «مُنِیبًا» اسم فاعلِ «انابه»، به بازگشت کننده مکرر به خدا، پس از انجام هر خلاف و خطایی گفته میشود. تکرار توبه، دلالت بر مراقبت مستمر از گفتار و کردار میکند که نشان از بیداری دل دارد. در این سوره از آوردن «قلب منیب» به محضر خداوند در قیامت یاد کرده است، و در شعراء 88 (26:88) و 89 از «قلب سلیم»: «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مَالٌ وَلا بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللهَ بِقَلْبٍ سَلِیم».
اگر آیات 24 و 25 این سوره سزاواران دوزخ را با صفاتی پنجگانه شمرده است، در آیات 31 تا 33، شایستگان بهشت را با صفات پنجگانه متفاوتی معرفی میکند: «مُتَّقِین» [در برابر کفّار]، «أَوَّابٍ» [به جای عنید]، «حَفِیظ» [به جای منّاع]، «خَشِی» [به جای معتد] و «قَلْبٍ مُنِیب» [به جای مریب].
17- «خَوَّلَهُ» از ریشه «خَوَل» است و اصل تخویل مراعات آن و محافظت کردن از حیوانات در تغذیه است. از این نظر به چوپان راعی میگویند. تخویل نعمت، عطا کردن و سپردن نعمت به آدمی است تا از آن در مسیر حق استفاده و شکر نعمت به جای آورد.