ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِّنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُوا يَعْتَدُونَ

- [یهودیان معاند] هر کجا قدرت حضور [و زورگویی] پیدا کنند، 221 بر آنها ذلّت زده می‌شود، 222 مگر [با آویختن] به ریسمان خدا [=بازگشت به خدا و اخلاق] و [آویختن به] ریسمانی از مردم 223 [=پناه بردن به قدرتهای جهانی و حمایت آنها]. و به خشمی از خدا گرفتار شدند و بر آنها درماندگی زده شد. زیرا همواره به آیات خدا کفر می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند. 224 این [سرنوشت] بدان سبب بود که نافرمان بودند و همواره [به حقوق دیگران] تجاوز می‌کردند.225

221 - «ثقفوا» از ریشه «ثَقَفَ»، به گفته مرحوم طالقانی [پرتوی از قرآن- ج 1 ص 28]، مرادف با وجدتموهم [یافتن آنها] نیست. ثقافت دستیابی و چیره شدن با آزمودگی است که وصف ضمنی فاعل یا مفعول می‌باشد. منظور این است که اگر آنها قدرت یافتند و مزاحمتشان جدی گشت با آنان برخورد سخت می‌شود. با توجه به کاربرد این فعل در سوره‌های دیگر [نساء 91 (4:91) ، انفال 57 (8:57) ، ممتحنه 2 (60:2) ، آل‌عمران 112 (3:112) و احزاب 61 (33:61) ] بهتر می‌توان به معنای آن پی برد.

222 - فعل مجهول «ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ» دلالت بر عوامل ناپیدایی در فراگیری ذلّت و زبونی بر سرنوشت تاریخی آن قوم می‌کند. چنین ذلّتی مستقیماً ناشی از عملکر منحرفانه خود یهودیان است که در همین آیه توضیح داده شده است. آیات 61 بقره (2:61) و 152 اعراف (7:152) نیز بر ذلّتِ ناشی از گوساله‌پرستی و دنیاپرستی آنها اشاره کرده و در این سوره بر تعصّبات قومی و دینی و تنگ‌نظری، محدود دیدن خدا در منافع قوم بنی‌اسرائیل و مخالفتشان با پیامبر اسلام و آیین جدید.

223 - نگاهی به سرنوشت این قوم در بستر تاریخیِ حدود سه هزار سال گذشته نشان می‌دهد که جز در پیوستن به ریسمان خدایی، در دوران داوود و سلیمان و مقاطعی کوتاه، یا پیوستن به ریسمان ارتباطات و پیمان‌های سیاسی با ابرقدرت‌ها [ماجرای کنفرانس بالفور و تشکیل دولت اسرائیل تحت حمایت بریتانیای کبیر! و برخی قدرتهای جهانی]، این قوم در گوشه و کنار دریا پراکنده و تحت الحمایه دیگران و در ضعف و ذلّت بوده‌اند.

224 - ر ک به پاورقی 56 (3:21) .

225 - کفر مستمرشان به نشانه‌های خدا [یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ الله]، نادیده گرفتن نظامات عمومی جهان، محدود ساختن رحمت خدا در منافع قومی خود، انکار نبوّت عیسی مسیح(ع) و محمد(ص) رسول الله بوده است. کُشتنِ پیامبرانِ معترض به مفاسدشان، غرور و قساوت قلبی آنها را نشان می‌دهد و بی‌اعتنایی به هر قانون و قراری که در برابر تمایلات تکبرآمیزشان مانع شود و تجاوز به حقوق طبقات ضعیف خود و همسایگان، «عصیان و تعدّی» آنان را می‌رساند.